denting

انگلیسی به انگلیسی

• impressing on a surface

پیشنهاد کاربران

denting ( خوردگی )
واژه مصوب: تورفتگی 1
تعریف: تغییرات فیزیکی یک فلز یا آلیاژ در نتیجۀ تماس با محصولات خوردگی یا براثر فشار یا تنش حاصل از آنها

بپرس