dented

/ˈdent//dent/

دندانه، گودی، تو رفتگی، جای ضربت، دندانه کردن، دندانی

جمله های نمونه

1. the car's mudguard was dented in a few places
گلگیر ماشین در چند جا فرورفتگی پیدا کرد.

2. the rim of the cup is dented
لبه ی فنجان پریده است.

3. Its brass feet dented the carpet's thick pile.
[ترجمه گوگل]پاهای برنجی آن پرز ضخیم فرش را فرو می‌برد
[ترجمه ترگمان]پای برنجی آن با توده ضخیم فرش شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The impact dented our car's fender.
[ترجمه نازنین] ضربه، گلگیر ماشینمان را غر کرد.
|
[ترجمه گوگل]ضربه به گلگیر ماشین ما ضربه زد
[ترجمه ترگمان]ضربه روی پیش بخاری ماشین ما سنگینی کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The vehicles are without exception old, rusty and dented.
[ترجمه گوگل]وسایل نقلیه بدون استثنا قدیمی، زنگ زده و فرورفته هستند
[ترجمه ترگمان]وسایل نقلیه بدون استثنا پیر، زنگ زده و dented هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The back of the car was badly dented in the collision.
[ترجمه گوگل]در این برخورد قسمت عقب خودرو به شدت آسیب دیده است
[ترجمه ترگمان]قسمت عقب اتومبیل به شدت در برخورد کم شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Jack dented up the car in the collision.
[ترجمه گوگل]در این برخورد جک ماشین را خراب کرد
[ترجمه ترگمان]جک در تصادف اتومبیل را بالا برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Failing his exams really dented his confidence.
[ترجمه گوگل]رد شدن در امتحانات واقعاً اعتماد به نفس او را تضعیف کرد
[ترجمه ترگمان]عدم موفقیت در آزمون های او باعث افزایش اعتماد به نفس او می شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. I'm afraid I've dented the car.
[ترجمه گوگل]می ترسم ماشین را دندانه کرده باشم
[ترجمه ترگمان]متاسفانه تو ماشین رفتی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The back of the car was badly dented in a collision.
[ترجمه گوگل]پشت ماشین در اثر برخورد به شدت ضربه خورده بود
[ترجمه ترگمان]پشت ماشین، در برخورد به شدت آسیب دیده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. You dickhead - you've dented the back of my car!
[ترجمه گوگل]دیوونه - پشت ماشین من رو خراش دادی!
[ترجمه ترگمان]! کله خر! تو داری پشت ماشین من رو سوراخ می کنی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The tin case dented when it was dropped on the floor.
[ترجمه گوگل]محفظه حلبی وقتی روی زمین انداخته شد فرو رفت
[ترجمه ترگمان]قوطی حلبی که روی زمین افتاده بود، فرورفتگی داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The caustic remark dented her ego .
[ترجمه گوگل]سخنان سوزاننده نفس او را تضعیف کرد
[ترجمه ترگمان]کنایه تلخ به نفس او فرو رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Being turned down for the job dented his pride quite badly.
[ترجمه گوگل]رد شدن برای این کار غرور او را به شدت تضعیف کرد
[ترجمه ترگمان]چون به خاطر شغلش به زمین برگشت، غرورش خیلی بد شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[ریاضیات] دندانه دار

انگلیسی به انگلیسی

• impressed with little hollows

پیشنهاد کاربران

تضعیف شده
زدگی، غر شده، فرورفته
برای مثال:
The wheel of the suitcase is broken and the side is dented.
ضربه زدن_اسیب زدن
I’ve dented your car:من به ماشینتون ضربه زدم یا اسیب زدم ( خرابش کردم )
فرو رفته
غُر، مثل غر شدگی در یا کاپوت ماشین
زدگی
مثل؛ هر جنسی میتونه در قسمتی از خودش زدگی داشته باشه یا آسیب دیده باشه.
آسیب دیده
سریال فرندز، S1، E4:
My face is dented

بپرس