dental

/ˈdentl̩//ˈdentl̩/

معنی: دندانی، وابسته به دندانسازی
معانی دیگر: وابسته به دندان یا دندان پزشکی

جمله های نمونه

1. dental caries
پوسیدگی یا کرم خوردگی دندان

2. dental health
بهداشت دندان ها

3. dental cast
قالب دندان مصنوعی،قالبگیری دندان

4. a leaflet about dental care
یک بروشور درباره ی مراقبت از دندان ها

5. I've got a dental appointment at 3 o'clock.
[ترجمه گوگل]من ساعت 3 نوبت دندانپزشکی دارم
[ترجمه ترگمان]من ساعت ۳ یک قرار دندان پزشکی دارم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. I have to go for a dental check.
[ترجمه گوگل]من باید برم برای معاینه دندان
[ترجمه ترگمان] باید برم یه چک دندان پزشکی انجام بدم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. A school dental service exists in theory, but in practice, there are few dentists to work in them.
[ترجمه امید موسوی] یک مدرسه خدمات دندانپزشکی در تئوری وجود دارد اما بصورت اجرایی تعداد معدودی دندانپزشک جهت کارشان وجود دارد
|
[ترجمه گوگل]خدمات دندانپزشکی مدرسه در تئوری وجود دارد، اما در عمل، دندانپزشکان کمی برای کار در آن وجود دارد
[ترجمه ترگمان]یک سرویس دندان پزشکی در مدرسه وجود دارد، اما در عمل، dentists کمی برای کار کردن در آن ها وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Don't forget now, you have a dental appointment Thursday afternoon.
[ترجمه گوگل]حالا فراموش نکنید، پنجشنبه بعدازظهر یک نوبت دندانپزشکی دارید
[ترجمه ترگمان]فراموش نکنید، شما پنجشنبه بعد از ظهر یک قرار دندان پزشکی دارید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Many of the bodies were unidentifiable except by dental records.
[ترجمه گوگل]بسیاری از اجساد غیرقابل شناسایی بودند، مگر با مدارک دندانپزشکی
[ترجمه ترگمان]بسیاری از جسدها به جز سوابق دندان پزشکی شناسایی نشده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The cost of dental treatment is increasing.
[ترجمه گوگل]هزینه درمان دندان در حال افزایش است
[ترجمه ترگمان]هزینه درمان دندان پزشکی افزایش می یابد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. You can get free dental treatment.
[ترجمه گوگل]می توانید خدمات دندانپزشکی رایگان دریافت کنید
[ترجمه ترگمان]تو می تونی درمان دندون پزشکی رو آزاد کنی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. He is a dental surgeon.
[ترجمه گوگل]او یک جراح دندان است
[ترجمه ترگمان]اون یه جراح dental
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The dental surgeon disinfected dental instruments with alcohol.
[ترجمه گوگل]جراح دندانپزشک ابزارهای دندانی را با الکل ضد عفونی کرد
[ترجمه ترگمان]جراح دندان پزشکی جراحی دندان پزشکی رو با الکل درمان کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. I was already forty-five minutes late for a dental appointment .
[ترجمه گوگل]من قبلا چهل و پنج دقیقه برای یک قرار دندانپزشکی تاخیر داشتم
[ترجمه ترگمان]من تا حالا چهل و پنج دقیقه برای یه قرار دندون پزشکی دیر کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. You will automatically get free dental treatment if you are under 1
[ترجمه گوگل]اگر زیر 1 سال باشید، به طور خودکار درمان دندانپزشکی رایگان دریافت خواهید کرد
[ترجمه ترگمان]اگر زیر ۱ سال سن داشته باشید، به طور خودکار درمان dental را دریافت خواهید کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. I have a dental appointment at 3 pm.
[ترجمه گوگل]ساعت 3 بعدازظهر نوبت دندانپزشکی دارم
[ترجمه ترگمان]من در ساعت ۳ بعد از ظهر یک قرار دندان پزشکی دارم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

دندانی (صفت)
dental

وابسته به دندانسازی (صفت)
dental

تخصصی

[دندانپزشکی] دندانی، وابسته به دندان
[نساجی] دندانه - ماده تعاونی رنگهای دندانه ای
[آب و خاک] مانع دندانه ای

انگلیسی به انگلیسی

• pertaining to teeth, pertaining to dentistry
dental is used to describe things relating to teeth.

پیشنهاد کاربران

مثال مفهومی:

Dental appointment
وقت دندانپزشکی
We're calling to change your dental appointment to August 3rd at 9:13 in the morning
dental ( زبان‏شناسی )
واژه مصوب: دندانی
تعریف: ویژگی همخوانی که در تولید آن نوک زبان با دندان ها تماس می یابد
معنای dental در فونتیک یا آواشناسی:
صداهایی که با " نوک زبان در پشتِ دندانهای جلوئیه بالا " ساخته میشود.
مثل صدای θ در کلمات baTH , THin
مثل صدای � در کلمات THe , THus
( آواشناسی ) دندانی
مربوط به دندانپزشکی

بپرس