1. to denounce an accomplice in crime
شریک جرم خود را لو دادن
2. the teacher who interrupted his talk to denounce a dormant student
معلمی که صحبت خود را قطع کرد تا دانشجوی به خواب رفته را سرزنش کند.
3. The father denounced his son for lying to the district attorney.
[ترجمه گوگل]پدر پسرش را به خاطر دروغ گفتن به دادستان منطقه محکوم کرد
[ترجمه ترگمان]پدر پسر خود را به خاطر دروغ گفتن به وکیل متهم کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]پدر پسر خود را به خاطر دروغ گفتن به وکیل متهم کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Some people denounce the government for probing into their private lives.
[ترجمه گوگل]برخی از مردم دولت را به دلیل تحقیق در مورد زندگی خصوصی آنها محکوم می کنند
[ترجمه ترگمان]برخی مردم دولت را برای کاوش در زندگی خصوصی خود محکوم می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]برخی مردم دولت را برای کاوش در زندگی خصوصی خود محکوم می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Ralph Nader, the consumer advocate, denounced the defective products being sold.
[ترجمه گوگل]رالف نادر، مدافع مصرف کننده، محصولات معیوب فروخته شده را محکوم کرد
[ترجمه ترگمان]رالف نادر، مدافع مصرف کننده، محصولات معیوب فروخته شده را محکوم کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]رالف نادر، مدافع مصرف کننده، محصولات معیوب فروخته شده را محکوم کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Speaker after speaker mounted/took the platform to denounce the policy.
[ترجمه Majid Vahid] سخنرانهای زیادی پشت تریبون رفته و این سیاست را محکوم کردند.|
[ترجمه گوگل]بلندگو پشت سر بلندگو سوار شدند/سکو را گرفتند تا این سیاست را محکوم کنند[ترجمه ترگمان]سخنگو بعد از اینکه سخنگو سوار شد \/ سکو را برای تقبیح سیاست انتخاب کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. We must denounce injustice and oppression.
[ترجمه گوگل]ما باید بی عدالتی و ظلم را محکوم کنیم
[ترجمه ترگمان]ما باید بی عدالتی و ستم را محکوم کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]ما باید بی عدالتی و ستم را محکوم کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Ministers took the floor to denounce the decision to suspend constitutional rule.
[ترجمه گوگل]وزرا برای محکوم کردن تصمیم به تعلیق قانون اساسی سخنرانی کردند
[ترجمه ترگمان]وزرا برای محکوم کردن تصمیم به تعلیق قانون اساسی، کف را برداشتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]وزرا برای محکوم کردن تصمیم به تعلیق قانون اساسی، کف را برداشتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. We should denounce a heresy.
[ترجمه گوگل]ما باید یک بدعت را محکوم کنیم
[ترجمه ترگمان]ما باید بدعت را محکوم کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]ما باید بدعت را محکوم کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. An elderly deaconess who refused to denounce her faith during a riot against Christians.
[ترجمه گوگل]یک شماس سالخورده که در جریان شورش علیه مسیحیان حاضر به تقبیح ایمان خود نشد
[ترجمه ترگمان]An سالخورده که از محکوم کردن ایمان خود در طی شورش علیه مسیحیان خودداری کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]An سالخورده که از محکوم کردن ایمان خود در طی شورش علیه مسیحیان خودداری کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Community leaders were quick to denounce the police for reacting too violently to the disturbances.
[ترجمه گوگل]رهبران جامعه به سرعت پلیس را به دلیل واکنش بیش از حد خشونت آمیز به ناآرامی ها محکوم کردند
[ترجمه ترگمان]رهبران جامعه فورا پلیس را به دلیل واکنش شدید به آشوب محکوم کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]رهبران جامعه فورا پلیس را به دلیل واکنش شدید به آشوب محکوم کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Always there to denounce the system, demand justice.
[ترجمه گوگل]همیشه برای تقبیح نظام، مطالبه عدالت وجود دارد
[ترجمه ترگمان]همیشه این سیستم را محکوم کند و خواستار عدالت شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]همیشه این سیستم را محکوم کند و خواستار عدالت شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Denounce Big Labor and start a new labor federation like Lewis did.
[ترجمه گوگل]کارگران بزرگ را محکوم کنید و یک فدراسیون کارگری جدید مانند لوئیس راه اندازی کنید
[ترجمه ترگمان]Denounce کار کردن و شروع یک فدراسیون کارگری جدید مانند لوئیس
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]Denounce کار کردن و شروع یک فدراسیون کارگری جدید مانند لوئیس
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. I encouraged them to denounce the callow subjugation of women and switch from heels to flats.
[ترجمه گوگل]من آنها را تشویق کردم که انقیاد نابخردانه زنان را محکوم کنند و از کفش های پاشنه دار به کفش های تخت روی بیاورند
[ترجمه ترگمان]من آن ها را تشویق کردم که انقیاد callow زنان را محکوم کنند و از پاشنه به آپارتمان ها دست بزنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]من آن ها را تشویق کردم که انقیاد callow زنان را محکوم کنند و از پاشنه به آپارتمان ها دست بزنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. While some pundits denounce them, I believe they play a useful role, keeping politicians and central bankers honest.
[ترجمه گوگل]در حالی که برخی از کارشناسان آنها را محکوم می کنند، من معتقدم که آنها نقش مفیدی دارند و سیاستمداران و بانک مرکزی را صادق نگه می دارند
[ترجمه ترگمان]در حالی که برخی متخصصان آن ها را محکوم می کنند، من معتقدم که آن ها نقش مفیدی را بازی می کنند و سیاستمداران و بانکداران مرکزی را صادق نگاه می دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]در حالی که برخی متخصصان آن ها را محکوم می کنند، من معتقدم که آن ها نقش مفیدی را بازی می کنند و سیاستمداران و بانکداران مرکزی را صادق نگاه می دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
16. Some Quakers began to denounce slavery beyond their circle in society at large, and they drew negative response for doing so.
[ترجمه گوگل]برخی از کویکرها شروع به محکوم کردن برده داری فراتر از دایره خود در جامعه به طور کلی کردند، و به این دلیل واکنش منفی دریافت کردند
[ترجمه ترگمان]برخی از Quakers شروع به محکوم کردن برده داری در خارج از دایره خود در جامعه کردند و پاسخ منفی به این کار گرفتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]برخی از Quakers شروع به محکوم کردن برده داری در خارج از دایره خود در جامعه کردند و پاسخ منفی به این کار گرفتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
17. Meanwhile, ministers rallied in a concerted effort to denounce rumours of a rift between Mr Lawson and Margaret Thatcher.
[ترجمه گوگل]در همین حال، وزرا در تلاشی هماهنگ برای محکوم کردن شایعات مربوط به اختلاف بین آقای لاوسون و مارگارت تاچر تجمع کردند
[ترجمه ترگمان]در همین حال، وزرا در تلاش هماهنگ برای محکوم کردن شایعاتی مبنی بر شکاف بین آقای لا سن و مارگارت تاچر، دست به تظاهرات زدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]در همین حال، وزرا در تلاش هماهنگ برای محکوم کردن شایعاتی مبنی بر شکاف بین آقای لا سن و مارگارت تاچر، دست به تظاهرات زدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید