denotation

/ˌdiːnoʊˈteɪʃn̩//ˌdiːnəʊˈteɪʃn̩/

معنی: تشخیص، علامت تفکیک، معنی و مفهوم
معانی دیگر: (معنی مستقیم و اصلی واژه) معنی صریح (در مقایسه با معنی ضمنی: connotation)، آشکار چم، نشان، علامت، اشاره، مشخص سازی، حاکی بودن، چمداری، دلالت، (نادر) نام مشخص کننده، عنوان، شناسنام، تفکیک

جمله های نمونه

1. the denotation of plural forms by adding "s"
نشان دادن اشکال جمع با افزودن "s"

2. this word has one denotation and several connotations
این واژه یک معنی صریح (آشکارچم) و چندین معنی ضمنی (همراه چم) دارد.

3. But though the denotation of niubi is embarrassingly plain, it's connotations are far from obvious.
[ترجمه گوگل]اما اگرچه معنای نیوبی به طرز شرم آور ساده است، اما مفاهیم آن چندان واضح نیست
[ترجمه ترگمان]اما با این که the of به طرز خجالت آوری آشکار است، ذهن connotations از آن دور است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Its denotation is a truth - value.
[ترجمه گوگل]دلالت آن یک حقیقت - ارزش است
[ترجمه ترگمان]denotation یک ارزش واقعی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Conversely, the broader image ? ? s denotation is, the narrower image ? ? s connotation will be.
[ترجمه گوگل]برعکس، تصویر گسترده تر؟ ? معنی s، تصویر باریک تر است؟ ? مفهوم s خواهد بود
[ترجمه ترگمان]در مقابل، تصویر وسیع تر؟ تصویر باریک تر چیست؟ معنای آن این خواهد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. A denotational semantics is given to a program phrase with free variables in terms of a continuous function from the denotation of its environment type to the denotation of its type.
[ترجمه گوگل]یک معنای معنایی به یک عبارت برنامه با متغیرهای آزاد بر حسب یک تابع پیوسته از نوع محیط آن تا نشان دادن نوع آن داده می شود
[ترجمه ترگمان]یک معناشناسی denotational به یک عبارت برنامه با متغیرهای آزاد از نظر تابعی پیوسته از the نوع محیط آن به the نوع خود داده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. For example, the denotation of human is any person such as John and Mary, and its connotation is "biped", "featherless", "rational", etc.
[ترجمه گوگل]به عنوان مثال، دلالت انسان به هر شخصی مانند جان و مریم است و معنای آن «دوپا»، «بی پر»، «عقل» و غیره است
[ترجمه ترگمان]برای مثال، the انسان هر فردی مانند \"جان و مری\" است و معنای آن \"biped\"، \"featherless\"، \"featherless\"، \"عقلانی\" و غیره است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. A method of scope denotation expression in symbol table based on hash structure is put forward.
[ترجمه گوگل]روشی برای بیان نشان دامنه در جدول نمادها بر اساس ساختار هش ارائه شده است
[ترجمه ترگمان]یک روش متشکل از بیان denotation در جدول نماد براساس ساختار درهم ساز مطرح شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Hyponymy in semantics is related to denotation and connotation in logics.
[ترجمه گوگل]تضاد در معناشناسی با دلالت و دلالت در منطق مرتبط است
[ترجمه ترگمان]Hyponymy در معناشناسی به denotation و دلالت ضمنی در منطق های مربوط می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Secondly, the signal denotation in the coherent video simulation system is discussed and the problem of selecting the system sampling rate is also studied.
[ترجمه گوگل]در مرحله دوم، نشان‌دهنده سیگنال در سیستم شبیه‌سازی ویدئویی منسجم مورد بحث قرار می‌گیرد و مشکل انتخاب نرخ نمونه‌گیری سیستم نیز مورد مطالعه قرار می‌گیرد
[ترجمه ترگمان]دوم اینکه، سیگنال signal در سیستم شبیه سازی ویدئو منسجم مورد بحث قرار گرفته است و مشکل انتخاب نرخ نمونه برداری سیستم نیز مورد بررسی قرار گرفته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Curriculum can represent and take the function of denotation power only when regarding as cultural capital.
[ترجمه گوگل]برنامه درسی تنها زمانی که به عنوان سرمایه فرهنگی در نظر گرفته می شود می تواند نشان دهنده و کارکرد قدرت دلالت باشد
[ترجمه ترگمان]برنامه درسی می تواند نماینده قدرت denotation تنها زمانی باشد که به عنوان پایتخت فرهنگی در نظر گرفته می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. A denotation of universal query request orienting integration environment and heterogeneous database is given.
[ترجمه گوگل]نشانی از محیط یکپارچه سازی جهت یابی درخواست پرس و جو جهانی و پایگاه داده ناهمگن داده شده است
[ترجمه ترگمان]مجموعه ای از درخواست های پرس و جوی جهانی به درخواست محیط ادغام و پایگاه داده های ناهمگن داده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The connotation and denotation representations of pseudo - symplectic space about symplectic space are demonstrate.
[ترجمه گوگل]مفاهیم مفهومی و دلالتی فضای شبه نمادین در مورد فضای نمادین نشان داده شده است
[ترجمه ترگمان]دلالت ضمنی و denotation فضای شبه - در مورد فضای symplectic نشان داده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. A good dictionary will give us the connotation of a word as well as its denotation.
[ترجمه گوگل]یک فرهنگ لغت خوب، مفهوم یک کلمه و همچنین معنای آن را به ما می دهد
[ترجمه ترگمان]یک فرهنگ لغت خوب، معنای یک کلمه و نیز denotation را به ما می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Here the reflexive pronoun himself marks the fact that him has the same denotation as the subject of the verb, John.
[ترجمه گوگل]در اینجا خود ضمیر انعکاسی نشانگر این واقعیت است که او همان معنای فاعل فعل یعنی جان را دارد
[ترجمه ترگمان]در اینجا خود pronoun به این حقیقت اشاره می کند که او همان denotation را دارد که تابع فعل است، جان
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

تشخیص (اسم)
specification, discernment, assessment, diagnosis, recognition, distinction, contradistinction, denotation

علامت تفکیک (اسم)
denotation

معنی و مفهوم (اسم)
denotation

انگلیسی به انگلیسی

• indication; definition; symbol

پیشنهاد کاربران

مثال؛
For instance, the denotation of the word “dog” is a domesticated, carnivorous mammal.
When someone says, “I’m just using the denotation of the word, ” they are referring to its literal meaning, without any additional connotations or interpretations.
...
[مشاهده متن کامل]

A person might consult a dictionary to find the denotation of a particular word.

معنای صریح ( انگلیسی: Denotative meaning ) ، در فلسفه زبان، به عنوان جنبه مهم دلالت معنا مورد مطالعه قرار می گیرد.
معنای صریح
معنای صریح در معناشناسی زبانی؛ در تقابل با معنای ضمنی، به رابطه میان یک واحد زبانی، به ویژه واحدی واژگانی، با مصداقی غیر زبانی اشاره دارد. به همین دلیل این اصطلاح را می توان معادل معنی ارجاعی دانست.
...
[مشاهده متن کامل]

در این مورد می توان واژهٔ �گاو� را نمونه آورد که به مصداقی در جهان خارج ارجاع می دهد و مفهوم آن را �حیوانی چهار پا و پستاندار و …� ثبت می کنند.

معنای تحت اللفظی یا اصلی یک واژه
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : denote
✅️ اسم ( noun ) : denotation
✅️ صفت ( adjective ) : denotational
✅️ قید ( adverb ) : _
denotation ( زبان‏شناسی )
واژه مصوب: معنای صریح
تعریف: معنای خارج از بافت واژه‏ها و جمله‏ها
دلالت مطابقی، دلالت بالمطابقه
denotation : دلالت صریح
connotation: دلالت ضمنی
( در علوم اجتماعی و نشانه شناسی )

بپرس