demulcent

/dɪˈmʌlsənt//dɪˈmʌlsənt/

معنی: تسکین دهنده
معانی دیگر: مرهم آسا، آرامبخش

جمله های نمونه

1. What thing is the demulcent stick that uses after the operation? Why to use with respect to indolence? What principle?
[ترجمه گوگل]چوب نرم کننده که بعد از عمل استفاده می شود چیست؟ چرا باید با توجه به تنبلی استفاده کرد؟ چه اصلي؟
[ترجمه ترگمان]عصای demulcent که بعد از عملیات از آن استفاده می کند چیست؟ چرا باید با توجه به تنبلی از آن استفاده کرد؟ کدام اصل؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Take demulcent drug for a long time, can leucocyte decrease?
[ترجمه گوگل]داروی آرام بخش را برای مدت طولانی مصرف کنید، آیا می توان لکوسیت ها را کاهش داد؟
[ترجمه ترگمان]داروی demulcent را برای مدتی طولانی در نظر بگیرید، آیا می تواند کاهش یابد؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. And have demulcent effect good, with dosage little, hematic drug chroma is maintained constant wait for an advantage.
[ترجمه گوگل]و دارای اثر آرام بخش خوب است، با دوز کم، کروم دارویی خونی برای مزیت منتظر ماندن ثابت است
[ترجمه ترگمان]و تاثیر منفی آن با مقدار مصرف اندک، chroma داروی hematic ثابت می ماند که انتظار یک مزیت را داشته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The formulation offers soothing, demulcent herbs in conjunction with botanicals traditionally used to tonify the lungs.
[ترجمه گوگل]این فرمول، گیاهان آرام بخش و آرام بخش را به همراه مواد گیاهی که به طور سنتی برای تقویت ریه ها استفاده می شود، ارائه می دهد
[ترجمه ترگمان]این فرمول، گیاهان دارویی و آرامش بخش را در ترکیب با botanicals که به طور سنتی برای tonify ریه ها به کار می رود، ارایه می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Can arise to be mixed undisturbedly demulcent action, also have effect to cardiovascular system.
[ترجمه گوگل]می‌تواند به‌طور بدون مزاحمت مخلوط شود و بر سیستم قلبی عروقی نیز تأثیر بگذارد
[ترجمه ترگمان]هم چنین می تواند با عمل demulcent مخلوط شود، که بر سیستم قلبی عروقی نیز تاثیر می گذارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Objective To acquaint the postoperative demulcent effect of Neostigmine plus little dose of Morphine.
[ترجمه گوگل]هدف: آشنایی با اثر آرام بخش نئوستیگمین به علاوه دوز کمی از مورفین بعد از عمل
[ترجمه ترگمان]هدف ما این است که اثر postoperative demulcent of به اضافه مقدار کمی مورفین آشنا کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. As a result the patient of 97% achieves favorable demulcent result, all patients all did not appear serious complication.
[ترجمه گوگل]در نتیجه 97% بیمار به نتیجه آرامبخش مطلوبی دست می یابد، همه بیماران عارضه جدی به نظر نمی رسند
[ترجمه ترگمان]در نتیجه، بیمار ۹۷ درصد به نتیجه مطلوبی دست می یابد، همه بیماران دچار مشکل جدی تری نشدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Accordingly, the packing appropriate of centre analeptic is given priority to with red base wither, solve those who heat up demulcent medicine to pack give priority to fundamental key with blue.
[ترجمه گوگل]بر این اساس، بسته بندی مناسب آنالپتیک مرکزی با پژمرده پایه قرمز اولویت دارد، کسانی که داروی آرام بخش را گرم می کنند به بسته بندی اولویت را به کلید اساسی با آبی می دهند
[ترجمه ترگمان]بر این اساس، بسته بندی مناسبی از analeptic مرکزی اولویت با پژمرده شدن پایه قرمز دارد، حل آن دسته از کسانی که داروی demulcent را برای بسته بندی نگه می دارند در اولویت اساسی با کلید اصلی با آبی قرار دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

تسکین دهنده (صفت)
anodyne, soothing, sedative, demulcent

انگلیسی به انگلیسی

• soothing, sedative

پیشنهاد کاربران

بپرس