demote

/ˌdiːˈmoʊt//ˌdiːˈməʊt/

معنی: تنزل رتبه دادن، کسر مقام یافتن، مقام کسی را پایین بردن
معانی دیگر: تنزل درجه (یا رتبه یا مقام) دادن، فروزینه کردن، واترقیدن

جمله های نمونه

1. It's very difficult to demote somebody who has been standing in during maternity leave.
[ترجمه گوگل]تنزل دادن فردی که در طول مرخصی زایمان در آنجا ایستاده است بسیار دشوار است
[ترجمه ترگمان]پیدا کردن کسی که در هنگام مرخصی زایمان ایستاده است دشوار است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Chatichai was forced to demote Chalerm in November after the armed forces had threatened to intervene.
[ترجمه گوگل]چاتیچای در ماه نوامبر پس از تهدید نیروهای مسلح به مداخله، مجبور به تنزل چالرم شد
[ترجمه ترگمان]Chatichai در ماه نوامبر پس از اینکه نیروهای مسلح تهدید به دخالت کردند مجبور به demote Chalerm شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The remarks followed the company's attempt to demote the men.
[ترجمه گوگل]این اظهارات در پی تلاش شرکت برای تنزل رتبه این افراد بود
[ترجمه ترگمان]تذکرات شرکت در تلاش شرکت برای تنزل مقام مردان بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. It threatens to demote the Brussels institutions, especially the Commission, by setting up an alternative centre of decision-making.
[ترجمه گوگل]با ایجاد یک مرکز تصمیم گیری جایگزین، نهادهای بروکسل، به ویژه کمیسیون را تهدید می کند
[ترجمه ترگمان]تهدید نهاده ای بروکسل، به ویژه کمیسیون، با ایجاد یک مرکز جایگزین تصمیم گیری تهدید می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Dismiss, suspend, or demote all or any employees who participate in such strike or violation.
[ترجمه گوگل]اخراج، تعلیق یا تنزل همه یا هر یک از کارکنانی که در چنین اعتصاب یا تخلفی شرکت می کنند
[ترجمه ترگمان]رها کردن، معلق کردن یا اخراج کردن همه یا هر کارمندی که در چنین اعتصاب یا تخطی شرکت می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The aim of semantic processing is to demote word combinations that are not meaningful.
[ترجمه گوگل]هدف پردازش معنایی کاهش ترکیبات کلماتی است که معنی دار نیستند
[ترجمه ترگمان]هدف پردازش معنایی عبارت است از demote ترکیبات کلمه که معنی دار نیستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. I should demote you from senior minister to elder.
[ترجمه گوگل]من باید شما را از وزیر ارشد به ارشد تنزل دهم
[ترجمه ترگمان]من باید شما را از نخست وزیر ارشد تنزل مقام بدهم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Demote: This allows the guild leader to demote members within the guild to lower ranks.
[ترجمه گوگل]تنزل دادن: این به رهبر انجمن اجازه می دهد تا اعضای انجمن را به درجات پایین تر تنزل دهد
[ترجمه ترگمان]demote: این امر به رهبر صنفی اجازه می دهد تا اعضای صنف خود را در چارچوب اتحادیه به طبقات پایین تقسیم کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. We will endanger our country if we demote our most noble and talented citizens.
[ترجمه گوگل]اگر نجیب ترین و با استعدادترین شهروندان خود را تنزل دهیم، کشور خود را به خطر خواهیم انداخت
[ترجمه ترگمان]اگر ما most و noble را به خطر بیندازیم، کشورمان را به خطر خواهیم انداخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Demote - Players can demote other players in the guild.
[ترجمه گوگل]تنزل دادن - بازیکنان می توانند سایر بازیکنان انجمن را تنزل دهند
[ترجمه ترگمان]demote - بازیکنان می توانند بازیکنان دیگری را در صنف خود بازی کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Cannot demote this field, table, or query.
[ترجمه گوگل]نمی توان این فیلد، جدول یا پرس و جو را کاهش داد
[ترجمه ترگمان]نمی توان این زمینه، جدول، یا پرس و جو را بررسی کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. A: Why did the mayor demote the official?
[ترجمه گوگل]ج: چرا شهردار این مقام را تنزل داد؟
[ترجمه ترگمان]الف: چرا شهردار مقام رسمی را تنزل رتبه داد؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Her old scarf, purple rayon printed with black flowers, she would demote to second-best.
[ترجمه گوگل]روسری قدیمی‌اش، ریون بنفش که با گل‌های مشکی چاپ شده بود، در رتبه دوم قرار گرفت
[ترجمه ترگمان]شال سفیدش، rayon ارغوانی که با گل های سیاه چاپ شده بود، برای دومین بار به بهترین شکل کار می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The trouble with this manoeuvre is that it can not help but demote poetry.
[ترجمه گوگل]مشکل این مانور این است که نمی تواند شعر را پایین بیاورد
[ترجمه ترگمان]مشکل این مانور این است که نمی تواند به جز شعر demote کمک کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

تنزل رتبه دادن (فعل)
degrade, demote

کسر مقام یافتن (فعل)
demote

مقام کسی را پایین بردن (فعل)
demote

انگلیسی به انگلیسی

• lower in rank or position
if someone in authority demotes you, they reduce your rank, often as a punishment.

پیشنهاد کاربران

to lower someone or something in rank or position
تنزل دادن رتبه یا مقام کسی
The captain was demoted ( to sergeant ) for failing to fulfil his duties.
The department is planning to demote some managers as a cost - saving measure.
منابع• https://dictionary.cambridge.org/dictionary/english/demote
عزل ( کردن / شدن )
relegate
تنزل دادن demote
در مقابلِ
ترفیع دادنpromote
be demoted = ( به مرتبه پایین ) تنزل یافتن

بپرس