demos

/ˈdemoʊz//ˈdeməʊz/

معنی: توده مردم، قاطبه مردم، جمهور
معانی دیگر: (یونان باستان) مردم محل، اهل ناحیه، استان نشینان، قاطبه

جمله های نمونه

1. Police stood by to stop any pro-independence demos.
[ترجمه گوگل]پلیس برای جلوگیری از هرگونه تظاهرات حامی استقلال ایستاد
[ترجمه ترگمان]پلیس ایستاده بود تا any طرفدار استقلال را متوقف کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. I went on lots of demos as a student.
[ترجمه گوگل]من در دوران دانشجویی دموهای زیادی را اجرا کردم
[ترجمه ترگمان]من توده مردم را به عنوان یک دانشجو به کار بردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. As a result, record companies frequently receive demos tapes suited to a publisher's attention.
[ترجمه گوگل]در نتیجه، شرکت‌های ضبط اغلب نوارهای نمایشی را دریافت می‌کنند که مورد توجه ناشر است
[ترجمه ترگمان]در نتیجه، شرکت های ضبط بارها از نوار demos مناسب برای توجه ناشر استفاده می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The discs include several of the newer demos, most of which are available on the Web for free.
[ترجمه گوگل]این دیسک ها شامل چندین نسخه نمایشی جدیدتر است که بیشتر آنها به صورت رایگان در وب در دسترس هستند
[ترجمه ترگمان]این دیسک ها شامل چندین of جدیدتر هستند که بیشتر آن ها برای آزادی در وب در دسترس هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Demos have been around as long as computer games.
[ترجمه گوگل]دموها مانند بازی های رایانه ای وجود داشته اند
[ترجمه ترگمان]دیموس به اندازه بازی های کامپیوتری طولانی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Police stood by to quell any pro-independence demos, but the day passed quietly.
[ترجمه گوگل]پلیس برای سرکوب هرگونه تظاهرات طرفدار استقلال کنار ایستاده بود، اما روز بی سر و صدا گذشت
[ترجمه ترگمان]پلیس در آنجا ایستاده بود تا هرگونه استقلال pro را سرکوب کند، اما روز به آرامی گذشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. I absented myself from a couple of demos.
[ترجمه گوگل]من خودم را در چند دمو غایب کردم
[ترجمه ترگمان]به خاطر همین، از چند نفر دیگر به خاطر همین، از خودم دور شدم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Demos takes in figures from the business, trades union and academic worlds as well as journalists.
[ترجمه گوگل]دموس ارقام را از دنیای تجارت، اتحادیه های کارگری و دانشگاهی و همچنین روزنامه نگاران می گیرد
[ترجمه ترگمان]دیموس در شکل های کسب وکار، اتحادیه صنفی و دنیای آکادمیک و همچنین روزنامه نگاران صورت می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. You can find demos in many other places on the Net.
[ترجمه گوگل]شما می توانید دموها را در بسیاری از مکان های دیگر در شبکه پیدا کنید
[ترجمه ترگمان]شما می توانید demos را در مکان های دیگر در اینترنت پیدا کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. A report by the Demos thinktank estimates that 62000 have disappeared from official records.
[ترجمه گوگل]گزارشی توسط اندیشکده Demos تخمین می‌زند که 62000 مورد از سوابق رسمی ناپدید شده‌اند
[ترجمه ترگمان]گزارشی از طرف the thinktank تخمین می زند که ۶۲۰۰۰ از سوابق رسمی ناپدید شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. It was not that noticeable in demos, but was an infuriating reality to those who used it.
[ترجمه گوگل]در دموها چندان قابل توجه نبود، اما برای کسانی که از آن استفاده می کردند یک واقعیت خشمگین بود
[ترجمه ترگمان]در توده مردم چندان قابل توجه نبود، بلکه یک واقعیت دیوانه کننده برای کسانی بود که از آن استفاده می کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. I refer to demos of their high end programs.
[ترجمه گوگل]من به دموهای برنامه های سطح بالای آنها اشاره می کنم
[ترجمه ترگمان]من به demos از برنامه های بلند خود اشاره می کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Demos to outsiders, if not an everyday occurrence, were not unusual.
[ترجمه گوگل]نمایش‌های نمایشی برای افراد خارجی، اگر یک اتفاق روزمره نباشد، غیرعادی نبود
[ترجمه ترگمان]Demos به افراد خارجی، اگر یک اتفاق عادی نبود، غیر معمول نبود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. I will only consider bids with PMs of demos with frontend and backend login info.
[ترجمه گوگل]من فقط پیشنهادهایی را با PM های دموهایی با اطلاعات ورود به سیستم frontend و backend در نظر خواهم گرفت
[ترجمه ترگمان]من فقط پیشنهادها را با PMs از demos با frontend و اطلاعات ورود به سیستم مد نظر قرار می دهم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

توده مردم (اسم)
mass, plebeian, populace, commonalty, demos, plebs, hoi polloi

قاطبه مردم (اسم)
demos

جمهور (اسم)
populace, demos

انگلیسی به انگلیسی

• population of commoners in ancient greece; common people, "the masses"; group of people that functions as a political unit (sociology)

پیشنهاد کاربران

بپرس