demonstratively


ازراه اثبات، بااقامه دلیل، ازراه نشان دادن

جمله های نمونه

1. Some children respond more demonstratively than others.
[ترجمه گوگل]برخی از کودکان نسبت به دیگران به صورت نمایشی پاسخ می دهند
[ترجمه ترگمان]بعضی از بچه ها نسبت به بقیه به demonstratively واکنش نشان می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The paper discusses demonstratively the skip classes causation of contemporary undergraduates by using qualitative research.
[ترجمه گوگل]این مقاله با استفاده از تحقیقات کیفی به طور نمایشی در مورد علت رد شدن کلاس‌ها در مقطع کارشناسی معاصر بحث می‌کند
[ترجمه ترگمان]این مقاله با استفاده از تحقیقات کیفی در مورد مراحل حذف طبقه دانشجویان دوره لیسانس معاصر بحث و تبادل نظر می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Using it the writer analyses demonstratively the income diversity of the employees in three industries in Nanjing and indicates some useful ideas of control on the income diversity.
[ترجمه گوگل]نویسنده با استفاده از آن، تنوع درآمدی کارکنان در سه صنعت در نانجینگ را به‌طور آشکار تحلیل می‌کند و ایده‌های مفیدی برای کنترل تنوع درآمد نشان می‌دهد
[ترجمه ترگمان]این نویسنده با استفاده از آن تنوع درآمد کارمندان را در سه صنعت در نانجینگ، تجزیه و تحلیل می کند و برخی ایده های مفید برای کنترل تنوع بر درآمد را نشان می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. That is, of course, because Europe has so demonstratively shown that they know how to manage their own affairs, including the Euro and the welshers known as the Greeks, the Portugese, and the Irish.
[ترجمه گوگل]این البته به این دلیل است که اروپا به طرز آشکاری نشان داده است که می‌دانند چگونه امور خود را مدیریت کنند، از جمله یورو و ولش‌هایی که به یونانی‌ها، پرتغالی‌ها و ایرلندی‌ها معروف هستند
[ترجمه ترگمان]البته این موضوع به این دلیل است که اروپا به قدری demonstratively نشان داده است که می دانند چگونه امور خود را مدیریت کنند، از جمله یورو و the که به یونانیان، the و ایرلندی ها معروف هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. In addition, this thesis discusses theoretically and demonstratively the problem on the improvement of employment structure of rural labor forces and the income structure of rural families.
[ترجمه گوگل]علاوه بر این، این پایان نامه به صورت تئوری و نمایشی به بررسی مشکل بهبود ساختار اشتغال نیروهای کار روستایی و ساختار درآمد خانواده های روستایی می پردازد
[ترجمه ترگمان]علاوه بر این، این پایان نامه به لحاظ نظری و demonstratively مساله بهبود ساختار اشتغال نیروهای کار روستایی و ساختار درآمد خانواده های روستایی را مورد بحث و بررسی قرار می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. He greeted her demonstratively.
[ترجمه گوگل]به صورت نمایشی با او احوالپرسی کرد
[ترجمه ترگمان]با demonstratively به او سلام کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. There are ways of trying to manipulate even the sortes Biblicae, but he had meticulously and demonstratively avoided them.
[ترجمه گوگل]راه‌هایی برای دستکاری حتی انواع کتاب‌های مقدس وجود دارد، اما او به‌طور دقیق و آشکار از آنها اجتناب کرده بود
[ترجمه ترگمان]راه هایی وجود دارند که سعی کنند حتی the sortes را خنثی کنند، اما با دقت و دقت زیاد از آن ها پرهیز می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. He could not care for any one enthusiastically and demonstratively.
[ترجمه گوگل]او نمی‌توانست مشتاقانه و متظاهرانه به کسی اهمیت دهد
[ترجمه ترگمان]دلش نمی خواست کسی را با شور و شوق و شور و شوق ببیند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Chapter Two is the keystone of this essays, which analyzes the effects of industry transfer played on Sino-US trade deficit demonstratively .
[ترجمه گوگل]فصل دوم سنگ اصلی این مقاله است که اثرات انتقال صنعت بر کسری تجاری چین و ایالات متحده را به طور آشکار تحلیل می کند
[ترجمه ترگمان]فصل دو سنگ تاج این مقالات است که اثرات انتقال صنعت را در کسری تجاری چین و آمریکا تجزیه و تحلیل می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• expressively, in a manner which demonstrates emotions or opinions; in a manner which explains or illustrates

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
فعل ( verb ) : demonstrate
اسم ( noun ) : demonstration / demonstrative
صفت ( adjective ) : demonstrative / demonstrable
قید ( adverb ) : demonstratively / demonstrably

بپرس