demonstrably

جمله های نمونه

1. he was demonstrably wrong
او به طور آشکاری در اشتباه بود.

2. It is demonstrably an unfair comparison.
[ترجمه سونیا] این به طور آشکاری یک مقایسه ناعادلانه است!
|
[ترجمه گوگل]این یک مقایسه ناعادلانه است
[ترجمه ترگمان]این یک مقایسه عادلانه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. None of the explanations offered is demonstrably correct — or demonstrably incorrect.
[ترجمه گوگل]هیچ یک از توضیحات ارائه شده به وضوح صحیح نیست - یا به طور آشکار نادرست است
[ترجمه ترگمان]هیچ یک از توضیحات ارائه شده کاملا صحیح یا کاملا نادرست نیستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Action that was demonstrably ineffective would do no good to Peres's electoral prospects.
[ترجمه گوگل]اقدامی که آشکارا ناکارآمد بود، هیچ سودی برای دورنمای انتخاباتی پرز نداشت
[ترجمه ترگمان]اقدام که به روشنی بی فایده بود، هیچ فایده ای برای چشم انداز انتخابات پرز نداشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. But what happens if work is demonstrably and objectively a bad experience?
[ترجمه گوگل]اما اگر کار به طور آشکار و عینی یک تجربه بد باشد چه اتفاقی می‌افتد؟
[ترجمه ترگمان]اما اگر کار به روشنی و به طور عینی یک تجربه بد باشد چه اتفاقی می افتد؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. These conclusions are demonstrably wrong.
[ترجمه گوگل]این نتایج آشکارا اشتباه است
[ترجمه ترگمان]این نتایج کاملا غلط هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. This is demonstrably untrue; the number of direct actions continues in an upwards spiral.
[ترجمه گوگل]این به وضوح نادرست است تعداد اقدامات مستقیم در یک مارپیچ رو به بالا ادامه می یابد
[ترجمه ترگمان]این کاملا نادرست است؛ تعداد اقدامات مستقیم در یک مارپیچ رو به بالا ادامه دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. I should say it demonstrably does more harm than good.
[ترجمه گوگل]باید بگویم که به وضوح بیشتر ضرر دارد تا فایده
[ترجمه ترگمان]من باید بگم که این نشون دهنده ضرر بیشتر از خوبه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. His documentary sources are demonstrably wrong.
[ترجمه گوگل]منابع مستند او آشکارا اشتباه است
[ترجمه ترگمان]منابع مستند او به روشنی اشتباه هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. In fact, it is " demonstrably not a true stealth aircraft . "
[ترجمه گوگل]در واقع، این یک هواپیمای رادارگریز واقعی نیست
[ترجمه ترگمان]در حقیقت، این یک هواپیمای مخفی واقعی نیست \"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. It'should do work that is clearly and demonstrably better than the tool it replaces.
[ترجمه گوگل]این باید کاری را انجام دهد که به وضوح و به وضوح بهتر از ابزاری است که جایگزین می کند
[ترجمه ترگمان]این کار باید کاری انجام دهد که به روشنی و به روشنی بهتر از ابزار جایگزین آن باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Skirt demonstrably neither sick nor absent.
[ترجمه گوگل]دامن آشکارا نه بیمار است و نه غایب
[ترجمه ترگمان]دامن به دلیل اینکه نه بیمار است و نه غایب
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The toolbar idiom has been demonstrably effective and convenient.
[ترجمه گوگل]اصطلاح نوار ابزار به وضوح موثر و راحت بوده است
[ترجمه ترگمان]عبارت نوار ابزار به روشنی موثر و مناسب بوده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The danger apprehended that quack nostrums in public policy can be forced upon the voters by demagogues is demonstrably nonexistent.
[ترجمه گوگل]خطری که متوجه می‌شویم می‌تواند توسط عوام فریب‌ها بر رأی‌دهندگان تحمیل شود، در سیاست عمومی وجود ندارد
[ترجمه ترگمان]این خطر ناشی از این است که nostrums quack در سیاست عمومی را می توان به سوی رای دهندگان تحمیل کرد که به روشنی اصلا وجود ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. This does not mean that they conduct their audits negligently or sacrifice their independence by condoning accounting treatments that are demonstrably wrong.
[ترجمه گوگل]این بدان معنا نیست که آنها حسابرسی های خود را با سهل انگاری انجام می دهند یا استقلال خود را با چشم پوشی از رفتارهای حسابداری که آشکارا اشتباه هستند قربانی می کنند
[ترجمه ترگمان]این به این معنا نیست که آن ها حسابرسی خود را با بی توجهی انجام می دهند یا استقلال خود را با استفاده از درمان های موجود در حسابداری که به روشنی اشتباه هستند، قربانی می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• through demonstration; in a demonstrable manner

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
فعل ( verb ) : demonstrate
اسم ( noun ) : demonstration / demonstrative
صفت ( adjective ) : demonstrative / demonstrable
قید ( adverb ) : demonstratively / demonstrably
demonstrably ( adv ) = به وضوح، آشکارا، به گونه ای قابل اثبات، به گونه ای اثبات شدنی، به گونه ای بدیهی، به طور ملموس
examples:
1 - That's demonstrably untrue!
این به وضوح نادرست است!
...
[مشاهده متن کامل]

2 - The Arctic regions of North America, Europe, and much of Russia are all becoming demonstrably warmer.
مناطق قطب شمال آمریکای شمالی، اروپا و بسیاری از روسیه همگی به طور ملموسی گرمتر می شوند.
3 - Everything you wrote was demonstrably false.
همه چیزهایی که نوشتی به وضوح نادرست بود.
4 - The country had failed demonstrably in the fight on drugs.
این کشور در مبارزه با مواد مخدر به طور آشکار شکست خورده بود.
5 - Those who are saving for retirement will be demonstrably better off than those who do not.
کسانی که برای بازنشستگی پس انداز می کنند نسبت به کسانی که این کار را نمی کنندبه طور بدیهی وضعیت بهتری خواهند داشت.

واقعا"
it has been demonstrably “poor”. = واقعا" ضعیف بوده است.
به طوری که بتوان آن را نشان داد
قابل اثبات
آشکارا - به وضوح - به روشنی

بپرس