demonstrable

/ˈdemənstrəbl̩//ˈdemənstrəbl̩/

معنی: قابل شرح یا اثبات
معانی دیگر: اثبات پذیر، برهان پذیر، هایی پذیر، نشان دادنی، آشکارپذیر، آشکارا

جمله های نمونه

1. We must provide demonstrable improvements in health services.
[ترجمه گوگل]ما باید در خدمات بهداشتی پیشرفت قابل ملاحظه ای ارائه دهیم
[ترجمه ترگمان]ما باید بهبود قابل اثباتی در خدمات بهداشتی ایجاد کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. There is no demonstrable link between the two events.
[ترجمه گوگل]هیچ ارتباط قابل اثباتی بین این دو رویداد وجود ندارد
[ترجمه ترگمان]هیچ ارتباط قابل اثباتی بین این دو رویداد وجود ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The report contains numerous demonstrable errors.
[ترجمه گوگل]این گزارش حاوی خطاهای قابل اثبات متعددی است
[ترجمه ترگمان]این گزارش حاوی خطاهای قابل اثباتی بیشماری است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The road safety programme is having a demonstrable effect on road users.
[ترجمه گوگل]برنامه ایمنی جاده تأثیر قابل توجهی بر کاربران جاده دارد
[ترجمه ترگمان]برنامه ایمنی جاده ای تاثیر قابل اثباتی بر مصرف کنندگان جاده دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Most companies insist on demonstrable quality management procedures before they will contract work at all.
[ترجمه گوگل]اکثر شرکت‌ها قبل از اینکه قراردادی برای کار انجام دهند، روی روش‌های مدیریت کیفیت قابل اثبات اصرار دارند
[ترجمه ترگمان]اغلب شرکت ها بر روی رونده ای مدیریت کیفیت قابل اثباتی که پیش از این که آن ها به کار بپردازند، پافشاری می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Du Bois's victory is demonstrable today.
[ترجمه گوگل]پیروزی Du Bois امروز قابل اثبات است
[ترجمه ترگمان]پیروزی Du امروزه قابل اثباتی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Why is there no such urgency about demonstrable, multiplying failures in the criminal justice system?
[ترجمه گوگل]چرا چنین فوریتی در مورد شکست های قابل اثبات و فزاینده در سیستم عدالت کیفری وجود ندارد؟
[ترجمه ترگمان]چرا هیچ فوریت در مورد خطاهای قابل اثباتی در سیستم قضایی جنایی وجود ندارد؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Interestingly enough, caffeine does have some demonstrable effects that, at least theoretically, could help dieters.
[ترجمه گوگل]به اندازه کافی جالب توجه است که کافئین دارای اثرات قابل اثباتی است که حداقل از نظر تئوری می تواند به رژیم غذایی کمک کند
[ترجمه ترگمان]به طور شگفت انگیز، کافیین دارای برخی اثرات قابل اثباتی است که، حداقل از لحاظ نظری، می تواند به dieters کمک کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. There is a demonstrable link between smoking and lung cancer.
[ترجمه گوگل]ارتباط قابل اثباتی بین سیگار کشیدن و سرطان ریه وجود دارد
[ترجمه ترگمان]یک ارتباط قابل اثباتی بین سیگار کشیدن و سرطان ریه وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. However, there is a demonstrable lack of systematic information in this area.
[ترجمه گوگل]با این حال، فقدان قابل اثباتی از اطلاعات سیستماتیک در این زمینه وجود دارد
[ترجمه ترگمان]با این حال، فقدان آشکار اطلاعات اصولی در این زمینه وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Each concluded that there was no demonstrable basis for concern about independence and therefore they recommended no special action.
[ترجمه گوگل]هر کدام به این نتیجه رسیدند که هیچ مبنای قابل اثباتی برای نگرانی در مورد استقلال وجود ندارد و بنابراین آنها اقدام خاصی را توصیه نمی کنند
[ترجمه ترگمان]هر یک به این نتیجه رسیدند که هیچ پایه قابل اثباتی برای نگرانی درباره استقلال وجود ندارد و بنابراین هیچ اقدام خاصی را توصیه نمی کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Professor : According to Empirical, Testable, Demonstrable Protocol, Science says your GOD doesn't exist.
[ترجمه گوگل]پروفسور: طبق پروتکل تجربی، آزمایشی و قابل اثبات، علم می گوید خدای شما وجود ندارد
[ترجمه ترگمان]پروفسور: براساس روش های تجربی، testable، Demonstrable، علم می گوید که خدا وجود ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Tetracycline has no demonstrable effects on the central nervous system, neither has chloromycetin.
[ترجمه گوگل]تتراسایکلین هیچ اثر قابل اثباتی بر سیستم عصبی مرکزی ندارد و همچنین کلرومیستین نیز ندارد
[ترجمه ترگمان]Tetracycline هیچ گونه تاثیر قابل اثباتی بر سیستم عصبی مرکزی ندارد، و هیچ کدام دارای chloromycetin نمی باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Each higher level has a clear and demonstrable function of holding together the level beneath it.
[ترجمه گوگل]هر سطح بالاتر عملکرد واضح و قابل اثباتی برای کنار هم نگه داشتن سطح زیر خود دارد
[ترجمه ترگمان]هر سطح بالاتر، یک تابع واضح و قابل اثباتی برای حفظ سطح زیر آن دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. In this approach the taxonomist studies the demonstrable differences and similarities in the biochemical compositions of the organisms to be identified.
[ترجمه گوگل]در این رویکرد تاکسونومیست تفاوت ها و شباهت های قابل اثبات در ترکیبات بیوشیمیایی موجوداتی که باید شناسایی شوند را مطالعه می کند
[ترجمه ترگمان]در این رویکرد، taxonomist تفاوت های قابل اثباتی و شباهت های ترکیبات بیوشیمیایی of را که باید شناسایی شوند، مورد مطالعه قرار می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

قابل شرح یا اثبات (صفت)
demonstrable

انگلیسی به انگلیسی

• capable of being exhibited; provable
something that is demonstrable can be shown to exist or to be true.

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
فعل ( verb ) : demonstrate
اسم ( noun ) : demonstration / demonstrative
صفت ( adjective ) : demonstrative / demonstrable
قید ( adverb ) : demonstratively / demonstrably
قابل مشاهده
قابل اثبات
نشان دادنی
demonstrable ( adj ) = قابل اثبات، برهان پذیر، بدیهی، ثابت کردنی، نشان دادنی، قابل شرح، قابل مشاهده ای، قابل توجهی
examples:
1 - The report contains numerous demonstrable errors.
این گزارش حاوی اشتباهات قابل اثبات متعددی است.
...
[مشاهده متن کامل]

2 - Mr. Ambrose, to be credible, needed some demonstrable facts.
آقای آمبروز، برای باور پذیر بودن، به برخی از حقایق قابل اثبات نیاز داشت.
3 - Governments must make demonstrable progress toward this goal by next year.
دولت ها باید تا سال آینده پیشرفت قابل توجهی ( قابل مشاهده ای ) در راستای این هدف داشته باشند.

اثبات شده، قابل مشاهده
قابل اثبات
Measurable. Clear

بپرس