democratically


برطبق اصول حکومت ملی، ازراه طرفداری باحکومت ملی

جمله های نمونه

1. Boris Yeltsin was Russia's first democratically elected president.
[ترجمه گوگل]بوریس یلتسین اولین رئیس جمهور روسیه بود که به صورت دموکراتیک انتخاب شد
[ترجمه ترگمان]بوریس یلتسین اولین رئیس جمهور منتخب دموکراتیک روسیه بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. This committee will enable decisions to be made democratically.
[ترجمه گوگل]این کمیته امکان اتخاذ تصمیمات دموکراتیک را فراهم می کند
[ترجمه ترگمان]این کمیته تصمیمات را به طور دموکراتیک اتخاذ خواهد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. That June, Yeltsin became Russia's first democratically elected President.
[ترجمه گوگل]در ژوئن آن سال، یلتسین اولین رئیس جمهور منتخب روسیه شد
[ترجمه ترگمان]در ماه ژوئن، یلتسین اولین رئیس جمهور منتخب دموکراتیک روسیه شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The decision was taken democratically.
[ترجمه گوگل]تصمیم به صورت دموکراتیک گرفته شد
[ترجمه ترگمان]تصمیم گرفته شد که
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. They saw their democratically elected president overthrown by a military coup.
[ترجمه گوگل]آنها شاهد بودند که رئیس جمهور منتخب دموکراتیک خود با کودتای نظامی سرنگون شد
[ترجمه ترگمان]آن ها رئیس جمهور منتخب خود را که توسط یک کودتای نظامی سرنگون شد، دیدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Each democratically elected government has lasted a couple of months longer than its predecessor.
[ترجمه گوگل]هر دولت منتخب دموکراتیک چند ماه بیشتر از دولت قبلی خود دوام آورده است
[ترجمه ترگمان]هر دولت منتخب دموکراتیک چند ماه بیشتر از قبل دوام آورده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The council voted to have party leaders elected democratically, though it did not yet determine a method.
[ترجمه گوگل]این شورا به انتخاب رهبران حزب از طریق دموکراتیک رأی داد، اگرچه هنوز روشی را تعیین نکرده است
[ترجمه ترگمان]این شورا به رهبران احزاب رای داد که براساس اصول دموکراتیک انتخاب شده اند، اگرچه هنوز یک روش مشخص نشده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. S. -backed coup which overthrew a democratically elected government.
[ترجمه گوگل]کودتا با حمایت S که یک دولت منتخب دموکراتیک را سرنگون کرد
[ترجمه ترگمان]کودتای حمایت شده از سوی جنوب که دولت منتخب دموکراتیک را سرنگون کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Perhaps Ken should stand as the next democratically elected mayor of Tehran?
[ترجمه گوگل]شاید کن باید به عنوان شهردار بعدی منتخب دموکراتیک تهران بایستد؟
[ترجمه ترگمان]شاید کن باید به عنوان شهردار منتخب دموکراتیک بعدی تهران ایستادگی کند؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The politician may have been democratically elected but the politician does not have the same experience as the career official.
[ترجمه گوگل]سیاستمدار ممکن است به صورت دموکراتیک انتخاب شده باشد، اما سیاستمدار تجربه مشابهی با مقام شغلی ندارد
[ترجمه ترگمان]سیاست مدار ممکن است به طور دموکراتیک انتخاب شده باشد اما سیاست مدار تجربه مشابهی به عنوان یک مقام شغلی ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Mostly, this explosive growth has occurred democratically.
[ترجمه گوگل]این رشد انفجاری عمدتاً به صورت دموکراتیک رخ داده است
[ترجمه ترگمان]بیشتر، این رشد انفجاری به طور دموکراتیک رخ داده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Later because just is lacked democratically within the party, line of 8 the highroad is interrupted.
[ترجمه گوگل]بعداً چون عدالت از نظر دموکراتیک در حزب کم است، خط 8 بزرگراه قطع می شود
[ترجمه ترگمان]بعدا به این دلیل که فقط به طور دموکراتیک در حزب وجود ندارد، خط ۸ جاده را قطع می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Right now, in Haiti, there is a democratically elected government.
[ترجمه گوگل]در حال حاضر، در هائیتی، یک دولت منتخب دموکراتیک وجود دارد
[ترجمه ترگمان]در حال حاضر در هائیتی، دولت منتخب دموکراتیک وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Now we aim to increase further the day-to-day independence of schools and colleges within a democratically accountable framework of local education authorities.
[ترجمه گوگل]اکنون هدف ما افزایش بیشتر استقلال روزانه مدارس و کالج‌ها در چارچوب دموکراتیک پاسخگوی مقامات آموزش محلی است
[ترجمه ترگمان]در حال حاضر هدف ما افزایش بیشتر روز استقلال مدارس و دانشکده های درون یک چارچوب پاسخگویی دموکراتیک از مسئولان آموزش محلی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Currently, assistance can only be resumed when the president certifies that country has returned to a democratically elected government.
[ترجمه گوگل]در حال حاضر، کمک ها تنها زمانی از سر گرفته می شود که رئیس جمهور تأیید کند که کشور به یک دولت منتخب دموکراتیک بازگشته است
[ترجمه ترگمان]در حال حاضر، تنها زمانی که رئیس جمهور تایید کند که کشور به دولت منتخب دموکراتیک بازگشته است، کمک تنها می تواند ازسر گرفته شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• in a democratic manner

پیشنهاد کاربران

⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است )

⚫ واژه ی برنهاده: مردمسالارانه

⚫ نگارش به خط لاتین: Mardomsālārāne

⚫ آمیخته از: مردمسالاری ( democracy ) و �‍انه� ( ically )
...
[مشاهده متن کامل]


⚫ همه ی پیشنهادها برابرنهاده های یک یا چندیِک از اینها اند:
فرهنگستان زبان و ادب، پارسی انجمن، بازدیسان پارسی، دکتر حیدری ملایری، دکتر حسابی، دکتر ادیبسلطانی

⚫ سایِن ها ( nuances ) را باهم جابجا نشناسیم.

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : democratize
✅️ اسم ( noun ) : democracy / democratization / democrat
✅️ صفت ( adjective ) : democratic
✅️ قید ( adverb ) : democratically

بپرس