1. a democratic art form
یک نوع هنر مردمی
2. a line of democratic presidents
یک سلسله روسای جمهور دموکرات
3. a speech which embodied democratic ideals
نطقی که نمایانگر آرمان های دموکراتیک بود
4. his ideas are based on democratic principles
عقاید او بر اصول دموکراتیک متکی است.
5. they demanded an extension of democratic rights to all the citizens regardless of sex, race, or religion
آنان خواهان آن بودند که همه ی شهروندان صرفنظر از جنسیت،نژاد و مذهب از حقوق مدنی برخوردار باشند.
6. he is running ahead of his democratic opponent
او از حریف دموکرات خود جلو است.
7. in order to build a more democratic society
برای ساختن اجتماعی دمکراتیک (مردمی) تر
8. she split her vote, choosing a democratic senator and a republican governor
او رای خود را تقسیم کرد و یک سناتور دموکرات و فرماندار جمهوریخواه انتخاب کرد.
9. the students campaigned in favor of the democratic candidate
دانشجویان به سود نامزد دموکرات فعالیت کردند.
10. The first job of the new democratic government should be to depoliticize the judiciary.
[ترجمه گوگل]اولین کار دولت دموکراتیک جدید باید سیاست زدایی از قوه قضائیه باشد
[ترجمه ترگمان]اولین کار دولت دموکراتیک جدید باید به قوه قضائیه ارجاع داده شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]اولین کار دولت دموکراتیک جدید باید به قوه قضائیه ارجاع داده شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. The Baltics' own democratic traditions would help them to regain their rightful place in Europe.
[ترجمه گوگل]سنت های دموکراتیک خود بالتیک ها به آنها کمک می کند تا جایگاه واقعی خود را در اروپا بازیابند
[ترجمه ترگمان]سنن دموکراتیک خلق چین به آن ها کمک خواهد کرد تا جایگاه واقعیشان را در اروپا به دست آورند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]سنن دموکراتیک خلق چین به آن ها کمک خواهد کرد تا جایگاه واقعیشان را در اروپا به دست آورند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Determining how the Democratic challenger would conduct his presidency isn't quite so obvious.
[ترجمه گوگل]تعیین اینکه رقیب دموکرات چگونه ریاست جمهوری خود را انجام دهد چندان واضح نیست
[ترجمه ترگمان]مشخص کردن اینکه رقیب دموکرات چگونه ریاست او را بر عهده خواهد داشت کاملا مشخص نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]مشخص کردن اینکه رقیب دموکرات چگونه ریاست او را بر عهده خواهد داشت کاملا مشخص نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Both Democratic and Republican parties are courting former supporters of Ross Perot.
[ترجمه گوگل]هر دو حزب دموکرات و جمهوری خواه از هواداران سابق راس پروت خواستگاری می کنند
[ترجمه ترگمان]هر دو حزب دموکرات و جمهوری خواه طرفدار حامیان سابق راس پروت هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]هر دو حزب دموکرات و جمهوری خواه طرفدار حامیان سابق راس پروت هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. He is currently the front runner for the Democratic Party presidential nomination.
[ترجمه گوگل]او در حال حاضر نامزد اصلی نامزدی حزب دموکرات برای ریاست جمهوری است
[ترجمه ترگمان]او در حال حاضر پیشتاز انتخابات ریاست جمهوری حزب دموکرات است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]او در حال حاضر پیشتاز انتخابات ریاست جمهوری حزب دموکرات است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. The Democratic Party has been splintered into 3 major groups.
[ترجمه گوگل]حزب دموکرات به 3 گروه اصلی تقسیم شده است
[ترجمه ترگمان]حزب دموکرات در سه گروه عمده متلاشی شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]حزب دموکرات در سه گروه عمده متلاشی شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
16. I exercised my democratic right by not voting in the election.
[ترجمه گوگل]من با رای ندادن در انتخابات از حق دموکراتیک خود استفاده کردم
[ترجمه ترگمان]من حق democratic را با رای دادن در انتخابات اعمال کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]من حق democratic را با رای دادن در انتخابات اعمال کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
17. We hope these regions will embrace democratic reforms.
[ترجمه گوگل]ما امیدواریم که این مناطق اصلاحات دموکراتیک را پذیرا باشند
[ترجمه ترگمان]ما امیدواریم که این مناطق اصلاحات دموکراتیک را بپذیرند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]ما امیدواریم که این مناطق اصلاحات دموکراتیک را بپذیرند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید