demobilization

/dɪˌmoʊbəlaɪˈzeɪʃn̩//dɪˌməʊbəlaɪˈzeɪʃn̩/

معنی: رفع بسیج عمومی
معانی دیگر: رفع بسیج عمومی

جمله های نمونه

1. immediate demobilization of the reserves.
[ترجمه گوگل]تخلیه فوری نیروهای ذخیره
[ترجمه ترگمان]ترخیص فوری از قوای ذخیره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Demobilization and mobilization of drilling rig of overseas project is complex system engineering, involving many departments and persons and information as well as hard organization and coordination.
[ترجمه گوگل]از بین بردن و بسیج دکل حفاری پروژه برون مرزی یک مهندسی سیستم پیچیده است که شامل بسیاری از ادارات و افراد و اطلاعات و همچنین سازماندهی و هماهنگی سخت است
[ترجمه ترگمان]تجهیز و تجهیز تجهیزات حفاری در خارج از کشور، مهندسی سیستم پیچیده ای است که شامل بسیاری از بخش ها و افراد و اطلاعات و همچنین سازماندهی و هماهنگی سخت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. But the demobilization will not leave us economically just where we were before It'started.
[ترجمه گوگل]اما بی‌نظامی ما را از نظر اقتصادی در همان جایی که قبل از شروع بودیم رها نمی‌کند
[ترجمه ترگمان]اما the از نظر اقتصادی ما را از نظر اقتصادی تنها جایی که قبل از شروع آن بودیم، ترک نخواهد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. He started to write after demobilization.
[ترجمه گوگل]بعد از اعزام به نویسندگی شروع کرد
[ترجمه ترگمان]او بعد از ترخیص سربازان شروع به نوشتن کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Among his tasks was overseeing the demobilization of the troops who had been fighting in France.
[ترجمه گوگل]از جمله وظایف او، نظارت بر پیاده سازی نیروهایی بود که در فرانسه می جنگیدند
[ترجمه ترگمان]یکی از وظایف وی نظارت بر ترخیص سربازان بود که در فرانسه در حال جنگ بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. By the beginning of 1947 the United States had almost completed tile most rapid demobilization in the history of the world.
[ترجمه گوگل]در آغاز سال 1947، ایالات متحده تقریباً سریع‌ترین پیاده‌سازی را در تاریخ جهان تکمیل کرده بود
[ترجمه ترگمان]در آغاز سال ۱۹۴۷، آمریکا تقریبا tile rapid را در تاریخ جهان به پایان رساند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Male. 75 + m height . Healthy . Nice appearance and good communication ability . Demobilization soldiers have priority.
[ترجمه گوگل]نر ارتفاع 75+ متر سالم ظاهر زیبا و توانایی ارتباط خوب سربازان اعزامی در اولویت هستند
[ترجمه ترگمان]مذکر ۷۵ + متر ارتفاع سالم ظاهر خوب و توانایی ارتباطی خوب سربازان Demobilization دارای اولویت هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Execute the law after personnel is registered to its, their demobilization.
[ترجمه گوگل]اجرای قانون پس از ثبت نام پرسنل در آن، اعزام آنها
[ترجمه ترگمان]اجرای قانون بعد از آن که پرسنل برای آن ثبت شوند، ترخیص آن ها است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Other sources of extra-budgetary income include funds from the central government and local governments for defense mobilization preparations, conscription, and demobilization.
[ترجمه گوگل]سایر منابع درآمد خارج از بودجه شامل بودجه دولت مرکزی و دولت های محلی برای آماده سازی بسیج دفاعی، خدمت اجباری و اعزام به خدمت است
[ترجمه ترگمان]منابع دیگر درآمد اضافی بودجه شامل وجوهی از دولت مرکزی و دولت های محلی برای بسیج دفاع، سربازگیری و ترخیص سربازان است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

رفع بسیج عمومی (اسم)
demobilization

انگلیسی به انگلیسی

• act of discharging from military service; disbanding of an army (also demobilisation)

پیشنهاد کاربران

جمع کردن تأسیسات و تجهیزات نفتی
ترخیص سربازان بە خانە پس از اتمام جنگ
ترخیص
1 - برای انتقال شرایط از وضعیت جنگ به صلح
2 - خلع سلاح کردن
3 - قدرت نظامی یک کشور را به همان سطح قبل از جنگ بازگرداندن
لغو بسیج عمومی
عدم استقرار، برچیدن کارگاه
عدم تحرک
ثابت بودن
غیر قابل حرکت
رفع بسیج عمومی

بپرس