demob

/ˌdiːˈmɑːb//ˌdiːˈmɒb/

(انگلیس - عامیانه) رجوع شود به: demobilize و demobilization

جمله های نمونه

1. I didn'tget back to Brussels until after my demob.
[ترجمه گوگل]من تا پس از دموب به بروکسل برنگشتم
[ترجمه ترگمان]من تا بعد از demob به بروکسل برگشتم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. He was demobbed in 194
[ترجمه گوگل]او در سال 194 تخلیه شد
[ترجمه ترگمان]او در ۱۹۴ به ۱۹۴ درجه رسیده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Shortly afterwards, he went off to the Demob Centre and I left dismally on my last posting to Scampton.
[ترجمه گوگل]اندکی بعد، او به مرکز دموب رفت و من در آخرین پستم در اسکامپتون با ناراحتی آنجا را ترک کردم
[ترجمه ترگمان]کمی بعد، او به مرکز Demob رفت و من در آخرین سفر خود به Scampton به طور وحشتناکی رها شدم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. His demob suit didn't fit him very well.
[ترجمه گوگل]کت و شلوار دموبی اش خیلی به تنش نمی آمد
[ترجمه ترگمان]کت و شلوار His خیلی حالش خوب نبود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Didn't they give you a demob suit?
[ترجمه گوگل]کت و شلوار دموب بهت ندادن؟
[ترجمه ترگمان]مگه بهت کت و شلوار demob نداده بودن؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. I'm still in the air force, though I'll be demobbed in a couple of months.
[ترجمه گوگل]من هنوز در نیروی هوایی هستم، هر چند تا چند ماه دیگر من را تخلیه می کنند
[ترجمه ترگمان]من هنوز در نیروی هوایی هستم، هرچند تا چند ماه دیگر آزاد می شوم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• discharge from military service; disband an army

پیشنهاد کاربران

بپرس