demilitarized

/diˈmɪlətəˌraɪz//ˌdiːˈmɪlɪtəraɪz/

(verb transitive) از حالت نظامی درآمدن، غیرنظامی کردن

جمله های نمونه

1. a demilitarized zone
ناحیه غیرنظامی

2. for a while, the allies demilitarized germany
تا مدتی متفقین آلمان را ارتش زدایی کردند.

انگلیسی به انگلیسی

• not under military control, with all military forces removed (also demilitarised)

پیشنهاد کاربران

بپرس