خواستاربرقرار شدن، اجرا شدن مثال : . Justice demands that i kill him با کشتن او، عدالت اجرا میشه.مقتضیاتrequest. . . . درخواستمستلزم . . استایجاب می کندمطالبات، الزاماتتوقعاتنیاز هاتقاضا+ عکس و لینک