demanded


معنی: خواسته، مطلوب

جمله های نمونه

1. hassan demanded a blackmail from the bribetaking employee
حسن از کارمند رشوه خوار حق السکوت خواست.

2. he demanded his money
او پول خود را مطالبه می کرد.

3. teymoor demanded the surrender of the city
تیمور خواستار تسلیم شدن شهر بود.

4. they demanded an extension of democratic rights to all the citizens regardless of sex, race, or religion
آنان خواهان آن بودند که همه ی شهروندان صرفنظر از جنسیت،نژاد و مذهب از حقوق مدنی برخوردار باشند.

5. they demanded that satisfaction be made to those whose houses were damaged by the rioting students
آنان خواستار شدند تا به کسانی که خانه های آنها توسط دانشجویان شورشی آسیب دیده است غرامت بدهند.

6. they demanded the abolition of all discriminatory laws
آنان خواهان لغو کلیه ی قوانین تبعیض آمیز بودند.

7. they demanded the execution of all drug peddlers
آنها اعدام همه ی فروشندگان مواد مخدر را خواهان شدند.

8. they demanded the immediate evacuation of the occupying forces
آنان خواستار تخلیه ی فوری نیروهای اشغالگر شدند.

9. he emphatically demanded an immediate examination of the files
او مصرانه خواستار بررسی فوری پرونده ها بود.

10. kidnappers have demanded a ransom of two million dollars
آدم ربایان باجی به مبلغ دو میلیون دلار مطالبه کرده اند.

11. the allies demanded germany's unconditional surrender
متفقین خواهان تسلیم بی قید و شرط آلمان شدند.

12. the kidnappers demanded a large ransom
آدم ربایان باج گزافی را مطالبه کردند.

13. the landlord demanded the present payment of the rent
صاحبخانه پرداخت فوری اجاره را خواستار شد.

14. the people demanded his resignation
مردم استعفای او را خواستار شدند.

15. the police demanded my licence
پاسبان از من گواهینامه خواست.

16. the situation demanded immediate attention
وضعیت در خور توجه فوری بود.

17. he hammered the table with his fists and demanded his wage
او با مشت بر میز می کوبید و مزد خود را می خواست.

مترادف ها

خواسته (صفت)
asked, demanded, requested, wanted, required, desired, begged, wished

مطلوب (صفت)
favorite, desirable, favorable, demanded, desired, eligible, needed, sought

پیشنهاد کاربران

مورد تقاضا
معنی پرسیدن هم میده
he demanded
او پرسید
مورد درخواست بودن
خواستار شدن
مطالبه کردن

بپرس