demand elasticity

جمله های نمونه

1. As noted elsewhere, it is the relevant supply and demand elasticities that matter.
[ترجمه گوگل]همانطور که در جای دیگر ذکر شد، کشش عرضه و تقاضای مربوطه است که اهمیت دارد
[ترجمه ترگمان]همانطور که در جاه ای دیگر نیز اشاره شد، این امر، عرضه و کشش مربوطه آن ماده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The equilibrium strategies of different models under various demand elasticity are also analyzed.
[ترجمه گوگل]استراتژی‌های تعادل مدل‌های مختلف تحت کشش تقاضای مختلف نیز تحلیل می‌شوند
[ترجمه ترگمان]استراتژی های تعادل مدل های مختلف تحت کشش تقاضا مختلف نیز مورد تجزیه و تحلیل قرار می گیرند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. It gives examples to analyze the change of demand elasticity has an influence over the sales volume of products and reaches a conclusion that how the price fluctuation influences the benefit sales.
[ترجمه گوگل]مثال هایی برای تحلیل تغییر کشش تقاضا بر حجم فروش محصولات تاثیر می گذارد و به این نتیجه می رسد که چگونه نوسان قیمت بر فروش سود تاثیر می گذارد
[ترجمه ترگمان]این مقاله مثال هایی برای تجزیه و تحلیل تغییرات کشش تقاضا دارد و تاثیری بر حجم فروش محصولات دارد و به این نتیجه می رسد که چگونه نوسانات قیمت بر فروش سود تاثیر می گذارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The influences of income level, demand elasticity and rural residents' income distribution on consumption structure of rural resident in China are analyzed based on ELES model and Panal Data model.
[ترجمه گوگل]تأثیرات سطح درآمد، کشش تقاضا و توزیع درآمد ساکنان روستایی بر ساختار مصرف ساکنان روستایی در چین بر اساس مدل ELES و مدل داده‌های پانال تحلیل شده است
[ترجمه ترگمان]تاثیرات سطح درآمد، قابلیت ارتجاعی و توزیع درآمد ساکنان روستایی بر ساختار مصرف ساکن روستایی در چین براساس مدل ELES و مدل داده Panal تحلیل شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Demand elasticity has strong indicative function in industrial activities.
[ترجمه گوگل]کشش تقاضا در فعالیت های صنعتی کارکرد شاخصی قوی دارد
[ترجمه ترگمان]کشش تقاضا نشان دهنده عملکرد شاخص قوی در فعالیت های صنعتی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The definition and types of demand elasticity are analysed in this article and the great significance is expounded for the government policy-makers to instruct productive management.
[ترجمه گوگل]تعریف و انواع کشش تقاضا در این مقاله مورد تجزیه و تحلیل قرار می گیرد و اهمیت زیادی برای سیاستگذاران دولت برای آموزش مدیریت مولد بیان می شود
[ترجمه ترگمان]تعریف و انواع کشش تقاضا در این مقاله تحلیل می شوند و اهمیت زیادی برای سیاست گذاران دولتی برای آموزش مدیریت تولیدی ارایه می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The paper expounds the basic concept of demand elasticity at first and analyzes the relation between the high elasticity and the low one, the unit elasticity and gross earning.
[ترجمه گوگل]این مقاله در ابتدا مفهوم اساسی کشش تقاضا را توضیح می‌دهد و رابطه بین کشش بالا و پایین، کشش واحد و سود ناخالص را تحلیل می‌کند
[ترجمه ترگمان]در این مقاله مفهوم اولیه کشش تقاضا ابتدا و تحلیل رابطه بین الاستیسیته بالا و ضریب پایین، الاستیسیته واحد و درآمد ناخالص را مورد بحث قرار می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Kornai Effect shows, input demand elasticity is different between enterprises with different budget constraints and soft budget constraint causes an increase in input demand.
[ترجمه گوگل]اثر کورنای نشان می‌دهد که کشش تقاضای ورودی بین شرکت‌هایی با محدودیت‌های بودجه متفاوت متفاوت است و محدودیت بودجه نرم باعث افزایش تقاضای ورودی می‌شود
[ترجمه ترگمان]اثر Kornai نشان می دهد که کشش تقاضا ورودی با محدودیت های بودجه ای متفاوت تفاوت دارد و محدودیت بودجه نرم باعث افزایش تقاضای ورودی می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. This paper tries to make case study and put forward correspondent marketing strategy for China railway passenger transportation by means of demand elasticity theory.
[ترجمه گوگل]این مقاله سعی می‌کند با استفاده از تئوری کشش تقاضا، یک مطالعه موردی انجام داده و استراتژی بازاریابی خبرنگاری را برای حمل‌ونقل مسافر راه‌آهن چین ارائه کند
[ترجمه ترگمان]این مقاله سعی دارد مطالعه موردی داشته باشد و استراتژی بازاریابی خبرنگار را برای حمل و نقل مسافر راه آهن چین با استفاده از تئوری الاستیسیته تقاضا مطرح کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. It is that public goods of offering is a merchandise for lacking demand elasticity.
[ترجمه گوگل]این است که کالاهای عمومی عرضه، کالایی برای عدم کشش تقاضا است
[ترجمه ترگمان]این است که کالاهای عمومی عرضه کالا برای عدم کشش تقاضا، کالایی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The movement directions of customization level and demand are indicated, and then the demand elasticity is discussed.
[ترجمه گوگل]جهت حرکت سطح سفارشی سازی و تقاضا نشان داده شده است و سپس کشش تقاضا مورد بحث قرار می گیرد
[ترجمه ترگمان]جهت های حرکت در سطح سفارشی و تقاضا نشان داده می شود، و سپس کشش تقاضا مورد بحث قرار می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Followed by increasingly reinforcement effect of market mechanism on the economic daily life in our country, research on the demand elasticity of medical services accepted generally attention.
[ترجمه گوگل]به دنبال اثر تقویتی فزاینده مکانیسم بازار بر زندگی روزمره اقتصادی کشورمان، پژوهش در مورد کشش تقاضای خدمات پزشکی مورد توجه عموم قرار گرفت
[ترجمه ترگمان]پس از آن اثر تقویت فزاینده مکانیزم بازار بر زندگی روزمره اقتصادی در کشور ما، پژوهش بر سر کشش تقاضا برای خدمات پزشکی به طور کلی مورد توجه قرار گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The firm has no exact way to judge accurately the demand elasticity for its many products.
[ترجمه گوگل]این شرکت راه دقیقی برای قضاوت دقیق در مورد کشش تقاضا برای بسیاری از محصولات خود ندارد
[ترجمه ترگمان]شرکت هیچ روش دقیقی برای قضاوت دقیق کشش تقاضا برای محصولات متعدد خود ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The study uses the panel data of 34 industries from 1993 to 2002 to estimate the effect of China' s trade liberalization on industry labor demand elasticity.
[ترجمه گوگل]این مطالعه از داده‌های تابلویی 34 صنعت از سال 1993 تا 2002 برای تخمین اثر آزادسازی تجارت چین بر کشش تقاضای نیروی کار در صنعت استفاده می‌کند
[ترجمه ترگمان]این مطالعه از داده های پانل ۳۴ صنعت از سال ۱۹۹۳ تا ۲۰۰۲ برای تخمین تاثیر آزادسازی تجارت چین بر نیروی کار صنعت استفاده می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• rate of change in a product's demand in relation to the rate of change in its price

پیشنهاد کاربران

بپرس