1. I don't want to demagogue my talk.
[ترجمه گوگل]من نمی خواهم صحبت هایم را عوام فریب کنم
[ترجمه ترگمان]نمی خواهم حرف بزنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]نمی خواهم حرف بزنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. Nor did a demagogue emerge to match Senator Joseph McCarthy, whose cynical witch-hunts in the l950s put a generation on trial.
[ترجمه رضا كريمي] هیچ کس در عوامفریبی به پای سناتور جوزف مک کارتی نمیرسید، که مچ گیریهای مبتنی بر سوء ظن او در دهه ١٩٥٠ یک نسل را به محاکمه کشاند.|
[ترجمه گوگل]همچنین یک عوام فریب ظاهر نشد که بتواند با سناتور جوزف مک کارتی، که شکار جادوگران بدبینانه او در دهه 1950 نسلی را به محاکمه کشاند، برابری کند[ترجمه ترگمان]یک demagogue برای بازی با سناتور جوزف مک کارتی بازی نکرد، که witch cynical در the یک نسل را تحت محاکمه قرار داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. The Senator was a gifted demagogue, with particular skill in manipulating press and television.
[ترجمه گوگل]سناتور یک عوام فریب با استعداد بود، با مهارت خاصی در دستکاری مطبوعات و تلویزیون
[ترجمه ترگمان]سناتور یک demagogue با استعدادی بود که مهارت خاصی در کنترل مطبوعات و تلویزیون داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]سناتور یک demagogue با استعدادی بود که مهارت خاصی در کنترل مطبوعات و تلویزیون داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Newcastle is not remembered as a radical demagogue.
[ترجمه گوگل]از نیوکاسل به عنوان یک عوام فریب رادیکال یاد نمی شود
[ترجمه ترگمان]نیوکاسل به عنوان یک demagogue افراطی یاد نمی شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]نیوکاسل به عنوان یک demagogue افراطی یاد نمی شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Li Yang is a demagogue, to say the least.
[ترجمه گوگل]حداقل بگویم لی یانگ یک عوام فریب است
[ترجمه ترگمان]لی یانگ یک demagogue است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]لی یانگ یک demagogue است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. The demagogue has won people's support.
[ترجمه گوگل]عوام فریب حمایت مردم را جلب کرده است
[ترجمه ترگمان]The حمایت مردم را جلب کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]The حمایت مردم را جلب کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. They labelled him as a demagogue.
[ترجمه گوگل]به او برچسب عوام فریبی زدند
[ترجمه ترگمان]آن ها او را به عنوان یک demagogue شناخته بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]آن ها او را به عنوان یک demagogue شناخته بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. They labeled him a demagogue.
[ترجمه گوگل]به او برچسب عوام فریبی زدند
[ترجمه ترگمان] بهش برچسب \"demagogue\" زدیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] بهش برچسب \"demagogue\" زدیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Democrats believe that Earth Day is a special day for them to demagogue and politicize environmental issues.
[ترجمه گوگل]دموکرات ها بر این باورند که روز زمین روز ویژه ای برای عوامفریبی و سیاسی کردن مسائل زیست محیطی است
[ترجمه ترگمان]دموکرات ها بر این باورند که روز زمین یک روز ویژه برای آن ها برای demagogue و politicize مسایل محیطی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]دموکرات ها بر این باورند که روز زمین یک روز ویژه برای آن ها برای demagogue و politicize مسایل محیطی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. A dwarf bicycled on his hands and a standup comic shouted like a moustachioed demagogue at the furniture.
[ترجمه گوگل]یک کوتوله روی دستانش دوچرخه سواری می کرد و یک کمیک ایستاده مانند یک عوام فریب سبیل بر سر مبلمان فریاد می زد
[ترجمه ترگمان]یک کوتوله دستش را روی دستش گذاشت و با حالتی خنده دار فریاد کشید، مثل a moustachioed که روی مبل ها نشسته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]یک کوتوله دستش را روی دستش گذاشت و با حالتی خنده دار فریاد کشید، مثل a moustachioed که روی مبل ها نشسته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید