delusive

/dɪˈluːsɪv//dɪˈluːsɪv/

معنی: واهی، فریبنده، بی اساس، گمراه کننده، موهوم، وهمی یا خیالی
معانی دیگر: گول زننده، کاذب، وابسته به کژپنداشتی، توهم آمیز، کژپنداشتی، خود گول زننده

جمله های نمونه

1. that thought was delusive
آن اندیشه گمراه کننده بود.

2. he is under the delusive impression that he has wings and can fly
او این تصور باطل را دارد که بال دارد و می تواند پرواز کند.

3. He seems to advise us that don't entertain delusive phantom against foreign language ability: we learn impossibly the language same as native people.
[ترجمه گوگل]به نظر می‌رسد که او به ما توصیه می‌کند که در برابر توانایی زبان خارجی، شبه‌های هذیانی را سرگرم نکنیم: ما به طرز غیرممکنی زبان را مانند مردم بومی یاد می‌گیریم
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسد که او به ما توصیه می کند که شبح delusive را در برابر توانایی زبان خارجی در نظر نمی گیریم: ما به طور غیرقابل باوری این زبان را به عنوان افراد بومی یاد می گیریم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Our thoughts may be delusive, but they can't be fictitious.
[ترجمه گوگل]افکار ما ممکن است فریبنده باشند، اما نمی توانند ساختگی باشند
[ترجمه ترگمان]افکار ما شاید گمراه کننده باشند، اما نمی توانند ساختگی باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. What is the difference between visualization and delusive thoughts?
[ترجمه گوگل]تفاوت بین تجسم و افکار واهی چیست؟
[ترجمه ترگمان]تفاوت بین تجسم و افکار واهی چیست؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The delusive contents were commonly self-accusation and self-guilty, hypochondriasis.
[ترجمه گوگل]محتوای هذیانی معمولاً خود اتهامی و خودگناهی، هیپوکندریازیس بود
[ترجمه ترگمان]محتوای delusive اغلب خود - اتهام و خود - گناه بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Hope is delusive, and the new spring will not live up to expectations: it will bring cold, wind and rain, and the sickly tiredness that accompanies the end of winter.
[ترجمه گوگل]امید فریبنده است و بهار جدید انتظارات را برآورده نخواهد کرد: سرما، باد و باران و خستگی بیمارگونه ای را که با پایان زمستان همراه است به همراه خواهد داشت
[ترجمه ترگمان]امید واهی است، و بهار جدید برآورده نخواهد شد: سرما، باد و باران، و خستگی بیمارگونه که پایان زمستان را همراهی می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. There can be no war nowadays between civilized nations, nor any peace that is not hollow and delusive unless sustained and backed up by the sentiment of the people who are parties to it.
[ترجمه گوگل]امروزه هیچ جنگی بین ملل متمدن و صلحی که توخالی و توهم‌آمیز نباشد، وجود ندارد، مگر اینکه با احساسات مردمی که طرفین آن هستند حمایت و پشتیبانی شود
[ترجمه ترگمان]امروزه هیچ جنگی بین ملت های متمدن صورت نمی گیرد، و هیچ صلحی که توخالی و واهی نباشد مگر آنکه پایدار بماند و مورد حمایت مردمی قرار گیرد که به آن تعلق داشته باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. First from the concepts points, they have immunity towards the delusive parts of painting which is decided by their autism. It is natural subjective to the traditional point, so the choice is unique.
[ترجمه گوگل]ابتدا از نکات مفهومی، آنها نسبت به بخشهای هذیانی نقاشی مصونیت دارند که اوتیسم آنها را تعیین می کند طبیعی است که به نقطه سنتی بستگی دارد، بنابراین انتخاب منحصر به فرد است
[ترجمه ترگمان]نخست از این دو مفهوم، آن ها نسبت به قسمت های \"delusive\" نقاشی که از اوتیسم آن ها تعیین شده است، مصونیت دارند این طبیعی است که جنبه سنتی داشته باشد، بنابراین انتخاب منحصر به فرد است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. But he was not going to be party to a delusive reconstruction of Jesus.
[ترجمه گوگل]اما او قرار نبود در بازسازی توهم‌آمیز عیسی شرکت کند
[ترجمه ترگمان]اما قرار نبود که او به صورت تجدید کننده مسیح در امان باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Every day I am more satisfied that the former enquiry is vain and delusive, and the latter only the true objects of the science.
[ترجمه گوگل]هر روز بیشتر راضی می شوم که تحقیق اول بیهوده و توهم آمیز است و دومی فقط موضوعات واقعی علم
[ترجمه ترگمان]من هر روز بیشتر از این راضی هستم که تحقیق قبلی بی هوده و واهی است و دومی فقط موضوعات واقعی علم است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. As an investment product, it has the dual characteristics: preservation & appreciation and delusive bubbles.
[ترجمه گوگل]به عنوان یک محصول سرمایه گذاری، دارای ویژگی های دوگانه است: حفظ و قدردانی و حباب های فریبنده
[ترجمه ترگمان]به عنوان یک محصول سرمایه گذاری، دارای ویژگی های دوگانه است: حفاظت از appreciation و bubbles delusive
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Earlier that day I came to face the concrete cases of impermanence and thereby unintentionally shattered the delusive thought I had carried.
[ترجمه گوگل]اوایل آن روز با موارد عینی ناپایداری مواجه شدم و به این ترتیب ناخواسته فکر واهی را که داشتم در هم شکستم
[ترجمه ترگمان]در آغاز آن روز من با موارد محکم of مواجه شدم و در نتیجه به طور غیر عمد the را که باخود حمل کرده بودم خرد کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. I decided to attempt disarranging the target troop in order to pull up a gap by feinting from a delusive direction in the manner of the wolf.
[ترجمه گوگل]من تصمیم گرفتم که سعی کنم نیروهای هدف را به هم بزنم تا با تظاهر کردن از یک جهت واهی به شیوه گرگ، شکافی را از بین ببرم
[ترجمه ترگمان]من تصمیم گرفتم که برای کنار زدن یک حمله انحرافی، یک حمله انحرافی را از راه انحرافی به شکل گرگ در نظر بگیرم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

واهی (صفت)
airy, unrealistic, chimerical, delusive, unreal, unsubstantial, romantic, suppositious, vagarious

فریبنده (صفت)
attractive, charming, enchanting, delusive, crafty, arch, deceptive, glamorous, scheming, captious, witching, catching, fascinating, wily, delusory

بی اساس (صفت)
delusive, unsubstantial, baseless, unfounded, groundless, idle, insubstantial, vaporous, fragile

گمراه کننده (صفت)
sinuous, delusive, deceptive, illusory, seductive, sinister, illusive, delusory, screwy

موهوم (صفت)
imaginary, fictitious, delusive, superstitious

وهمی یا خیالی (صفت)
delusive, delusory

انگلیسی به انگلیسی

• delusional, misleading, deceptive; illusive

پیشنهاد کاربران

پندارین، خیالی، موهوم، بی اساس، گول زننده، گمراه کننده
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
فعل ( verb ) : delude
اسم ( noun ) : delusion
صفت ( adjective ) : delusive / delusional
قید ( adverb ) : delusively

بپرس