انگلیسی به انگلیسی
if you delouse a person or an animal, you get rid of lice from their body, hair, or fur.
پیشنهاد کاربران
دی لاوس
________________________________________
🔸 معادل فارسی:
شپش زدایی / پاک سازی از شپش / رفع آلودگی
در زبان محاوره ای:
شپش هاشو گرفتن، پاکش کردن از شپش، شپش زدایی کردن
________________________________________
... [مشاهده متن کامل]
🔸 تعریف ها:
1. ** ( پزشکی – بهداشتی ) :**
فرآیند از بین بردن شپش ها از بدن، لباس یا محیط.
مثال: The nurse had to delouse the children after the outbreak.
پرستار مجبور شد بعد از شیوع، بچه ها رو شپش زدایی کنه.
2. ** ( نظامی – تاریخی ) :**
در جنگ ها یا اردوگاه ها، سربازان یا زندانیان را از شپش پاک می کردند تا بیماری ها گسترش نیابد.
مثال: Soldiers were deloused before entering the barracks.
سربازان قبل از ورود به پادگان شپش زدایی شدند.
3. ** ( محاوره ای – استعاری ) :**
گاهی به صورت طنز یا استعاره برای پاک کردن چیزی از آلودگی یا مزاحمت به کار می رود.
مثال: We need to delouse this old office.
باید این دفتر قدیمی رو از آلودگی ها پاک کنیم.
________________________________________
🔸 مترادف ها:
disinfect – cleanse – purify – sanitize – debug ( در معنای استعاری )
________________________________________
🔸 معادل فارسی:
شپش زدایی / پاک سازی از شپش / رفع آلودگی
در زبان محاوره ای:
شپش هاشو گرفتن، پاکش کردن از شپش، شپش زدایی کردن
________________________________________
... [مشاهده متن کامل]
🔸 تعریف ها:
1. ** ( پزشکی – بهداشتی ) :**
فرآیند از بین بردن شپش ها از بدن، لباس یا محیط.
مثال: The nurse had to delouse the children after the outbreak.
پرستار مجبور شد بعد از شیوع، بچه ها رو شپش زدایی کنه.
2. ** ( نظامی – تاریخی ) :**
در جنگ ها یا اردوگاه ها، سربازان یا زندانیان را از شپش پاک می کردند تا بیماری ها گسترش نیابد.
مثال: Soldiers were deloused before entering the barracks.
سربازان قبل از ورود به پادگان شپش زدایی شدند.
3. ** ( محاوره ای – استعاری ) :**
گاهی به صورت طنز یا استعاره برای پاک کردن چیزی از آلودگی یا مزاحمت به کار می رود.
مثال: We need to delouse this old office.
باید این دفتر قدیمی رو از آلودگی ها پاک کنیم.
________________________________________
🔸 مترادف ها:
disinfect – cleanse – purify – sanitize – debug ( در معنای استعاری )
برونشِپشِیدن.