تفاوت بین سه مفهوم کلیدی در ارتباطات گفتاری و نوشتاری—**Delivery**, **Tone**, و **Expression**
1. **Delivery – شیوه ی ارائه / نحوه ی بیان**
🔸 تعریف:
نحوه ای که فرد اطلاعات یا احساسات را منتقل می کند، شامل لحن، سرعت، مکث ها، زبان بدن، و سبک گفتار یا نوشتار.
... [مشاهده متن کامل]
🔸 کاربردها:
- در سخنرانی، اجرا، یا تدریس: نحوه ی انتقال محتوا
- در بازیگری: اجرای دیالوگ ها با حس و کنترل
- در رسانه: سبک ارائه ی پیام یا تبلیغ
🔸 مثال:
Her delivery was confident and clear.
نحوه ی بیانش با اعتمادبه نفس و واضح بود.
🔸 معادل فارسی:
شیوه ی ارائه، نحوه ی بیان، سبک انتقال، فن گفتار
- - -
2. **Tone – لحن / حالت احساسی صدا یا نوشتار**
🔸 تعریف:
حالت احساسی یا نگرشی که در صدا یا نوشتار منعکس می شود—مثل دوستانه، رسمی، طعنه آمیز، خشمگین، یا شوخ طبع.
🔸 کاربردها:
- در گفتار: لحن صدا هنگام صحبت
- در نوشتار: حالت احساسی متن
- در موسیقی: رنگ صوتی یا حالت اجرا
🔸 مثال:
His tone sounded sarcastic.
لحنش طعنه آمیز به نظر می رسید.
🔸 معادل فارسی:
لحن، حالت احساسی، رنگ گفتار، طنین
- - -
3. **Expression – بیان / ابراز احساس یا معنا**
🔸 تعریف:
فرآیند یا نتیجه ی ابراز احساسات، افکار، یا معنا از طریق کلمات، چهره، حرکات، یا سبک نوشتار
🔸 کاربردها:
- در چهره: حالت های احساسی مثل تعجب، شادی، ناراحتی
- در زبان: انتخاب واژه ها برای انتقال معنا
- در هنر: ابراز درونیات از طریق فرم
🔸 مثال:
Her facial expression showed disbelief.
حالت صورتش ناباوری رو نشون می داد.
🔸 معادل فارسی:
بیان، ابراز، حالت، جلوه ی احساسی

## 🔸 معادل فارسی:
شیوه ی بیان / نحوه ی ارائه / سبک گفتار / فن انتقال پیام
در زبان ارتباطی و رسانه ای:
اشاره به نحوه ای که فرد اطلاعات، احساسات، یا پیام را از طریق گفتار، زبان بدن، یا لحن منتقل می کند—اعم از رسمی، نمایشی، یا روزمره.
... [مشاهده متن کامل]
- - -
## 🔸 تعریف ها:
### 1. ** ( بیانی – نحوه ی گفتار ) :**
شیوه ای که فرد صحبت می کند، از جمله لحن، سرعت، مکث ها، و تأکیدها
**مثال:**
Her delivery was calm but persuasive.
بیانش آرام ولی متقاعدکننده بود.
### 2. ** ( رسانه ای – ارائه ی محتوا ) :**
نحوه ی انتقال اطلاعات در سخنرانی، اجرا، یا پخش رسانه ای
**مثال:**
The comedian’s delivery made the joke even funnier.
شیوه ی اجرای کمدین باعث شد شوخی خنده دارتر بشه.
### 3. ** ( نمایشی – اجرا ) :**
در بازیگری یا اجرا، *delivery* به نحوه ی بیان دیالوگ ها یا احساسات اشاره دارد
**مثال:**
His delivery of the final line was powerful.
اجرای جمله ی آخرش بسیار تأثیرگذار بود.
- - -
## 🔸 مترادف ها:
presentation – expression – performance – articulation – speech style – vocal delivery
- - -
## 🔸 نکته ی فرهنگی و اضافی:
در آموزش سخنرانی، *delivery* یکی از سه رکن اصلی است: محتوا، ساختار، و نحوه ی ارائه.
در رسانه ها، تفاوت بین *what you say* و *how you say it* اغلب با واژه ی *delivery* مشخص می شود.
practiced= ارائه
have you practiced your delivery
آیا تمرین ارائه خود را کرده اید؟
↩️ دوستان لطفاً به این توضیحات خوب دقت کنید:
📋 در زبان انگلیسی یک root word داریم به اسم liber
📌 این ریشه، معادل "free" می باشد؛ بنابراین کلماتی که این ریشه را در خود داشته باشند، به "free" مربوط هستند.
... [مشاهده متن کامل]
📂 مثال:
🔘 liberty: the state of being ‘free’
🔘 liberate: to set ‘free’ from oppression or restrictions
🔘 liberation: the act of making someone ‘free’
🔘 liberal: open - minded and ‘free’ in thinking or policies
🔘 liberator: one who sets others ‘free’
🔘 illiberal: not ‘free’ or open - minded
🔘 libertine: a person who lives ‘free’ of moral constraints
🔘 libertarian: one who advocates for individual ‘freedom’
🔘 libretto: a ‘free’ or artistic script for an opera
🔘 deliver: to set ‘free’ or hand over something
تحویل ( فرایند رساندن چیزی به مقصد - اسم )
"We offer free delivery on all orders over $50. "ارسال ( جابجایی و رساندن بسته ها - اسم )
"We had problems with delivery drivers failing to deliver packages. "
... [مشاهده متن کامل]
زایمان ( به دنیا آوردن بچه - اسم )
"She had a difficult delivery of her child. "
نوع صحبت ( نوع کلام در گفتار و نحوه انتقال آن - اسم )
"He has a tendency to be quite confusing in his delivery "
نحوه بازی ( نوع اجرای تکنیک یا فعالیت ها در بازی یا ورزش - اسم )
"The dancer displayed perfect and beautiful delivery"
✍ توضیح: The act of taking something to a person or place 🚚
🔍 مترادف: Shipment
✅ مثال: The pizza delivery arrived on time.
1. تحویل 2. تحویل نامه و محموله های پستی 3. بیان. طرز بیان 4. زایمان 5. نجات. رهایی 6. تسلیم. واگذاری 7. پرتاب
مثال:
the delivery of the goods تحویل اجناس
we get several deliveries a day
... [مشاهده متن کامل]
ما چندین محموله پستی در روز می گیریم.
the deliveries take place in hospital
زایمانها در بیمارستان رخ داد.
her delivery was stilted
طرز بیان او تصنعی بود.
ارسال مراسلات. . .
the fact of achieving or producing something that has been promised
ارائه
تحویل، ارسال
The delivery of the package was delayed due to bad weather.
به دلیل آب و هوای بد، تحویل بسته تاخیر داشت.
اگر درباره بسته ارسالی و کالایی باشه به معنای ( تحویل ) است
اگر در کنار room و wifeو. . . به کار بره به معنای ( زایمان ) است
مثال:
but there were complications during the delivery and my wife had to have emergency surgery
... [مشاهده متن کامل]
اما در حین زایمان عوارضی ( مشکلاتی ) پیش آمد و همسرم مجبور به جراحی اورژانسی ( ضروری ) شد
( خدمات ) ارایه کامل یک خدمت ( به کلمه وضع حمل یک بار دیگر توجه کنید )
( خرده فروشی آنلاین ) تحویل کالا
delivery 2 ( n ) =the process of giving birth to a baby, e. g. an easy delivery. a delivery room ( in a hospital, etc. ) .
delivery 1 ( n ) ( dɪˈlɪvəri ) =the act of taking goods, letters, etc. to the people they have been sent to, e. g. a delivery van. Allow 28 days for delivery.
طرز سخن یا طرز بیان که به ارتباط کلامی و غیر کلامی تقسیم می شود
The process of bringing goods or letters to a place
نحوه بیان
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : deliver
✅️ اسم ( noun ) : delivery / deliverance / deliverable / deliverer
✅️ صفت ( adjective ) : _
✅️ قید ( adverb ) : _
ایجاد کردن
پخش، رسانش /رِسانِش/
To trancferene something
حمل نقل چیزی
( خرده فروشی ) تحویل ( به مشتری ) ، منتقل ( به شلف )
اختیار
delivery ( علوم سلامت )
واژه مصوب: وضع حمل
تعریف: خروج کودک و پرده های جنینی ( fetal membranes ) از بدن مادر
gene therapy can be successfully delivered in the
variety of ways depending on disease and patient
ارائه دادن
Delivery of healthcare
عرضه مراقبت سلامت
delivery network شبکه توزیع
پرتاب.
( نظامی، موشکی ) Delivery systems، سیستم های پرتاب.
Long - range delivery systems
سیستم های پرتاب دور برد.
Bringing of letters
When can you take delivery of the book
sth that is delivered
For example:there is a delivery for you downstairs.
Distribution /conveyance
تحویل
در پزشکی علاوه بر زایمان ، یک کاربرد دیگری هم دارد و آن تجویز هست .
Insulin delivery = تجویز انسولین
sth that is delivered
For example:there is a delivery for you downstairs.
نحوه ی سخنرانی یا نطق
دریافت
محموله ( هر چیزی ک تحویل داده شده )
اصلا خودش نوشته sth that is delivered دیگع شما ها چرا ترجمه میکنید تحویل؟؟
معنی این کلمه تحویل نمیشع
زایشگاه
تحویل
پیک موتوری
وضع حمل
زایمان
ضربه وارد کردن
there is a delivery for you downstairs
حمل چیزی. انتقال. پرتاب
طرز بیان
ایراد
بیان
شیوه بیان
پرتاب
حواله کردن
طرز پرتاب
take delivery of تحویل گرفتن دریافت کردن
on delivery هنگام تحویل
بیرون بر ( مثل پیتزا و . . . )
تحویل
Sth that is delivered
بسته پیک که به کسی تحویل داده میشود
نحوه ی ارائه ی بیان
واگذاری
( پیام رسان ها و. . . ) گزارش تحویل
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٥١)