deliverable

/dəˈlɪvərəbl̩//dɪˈlɪvərəbl̩/

قابل تحویل

جمله های نمونه

1. The justification will concentrate on business deliverables.
[ترجمه گوگل]توجیه بر روی محصولات قابل تحویل تجاری متمرکز خواهد شد
[ترجمه ترگمان]این توجیه بر روی خروجی های کسب وکار متمرکز خواهد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The non - deliverable forwards market is pricing in more depreciation, although this is an imperfect indicator.
[ترجمه گوگل]بازار فورواردهای غیرقابل تحویل با کاهش قیمت بیشتری همراه است، اگرچه این یک شاخص ناقص است
[ترجمه ترگمان]بازار رو به جلو، با اینکه این یک شاخص ناقص است، قیمت گذاری خود را با کاهش بیشتر قیمت گذاری می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The deliverable is determined during the project based on the environment.
[ترجمه گوگل]قابل تحویل در طول پروژه بر اساس محیط تعیین می شود
[ترجمه ترگمان]خروجی در طول پروژه براساس محیط مشخص می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The deliverable determinants are market intelligence, customer contact, and the skill of developers.
[ترجمه گوگل]عوامل تعیین کننده قابل تحویل عبارتند از هوش بازار، تماس با مشتری و مهارت توسعه دهندگان
[ترجمه ترگمان]عوامل تعیین کننده قابل تحویل اطلاعات بازار، تماس مشتری، و مهارت توسعه دهندگان هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The futures contract which matures and becomes deliverable during the present month.
[ترجمه گوگل]قرارداد آتی که سررسید می شود و در ماه جاری قابل تحویل می شود
[ترجمه ترگمان]قراردادهای آتی که در طول این ماه بالغ می شود و قابل تحویل است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Non - deliverable futures yesterday forecast a 3 per cent rise in the next year.
[ترجمه گوگل]معاملات آتی غیرقابل تحویل دیروز رشد 3 درصدی را در سال آینده پیش بینی می کند
[ترجمه ترگمان]سلف قابل تحویل دیروز افزایشی ۳ درصدی را در سال آینده پیش بینی کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Reeves' first observation is that the final deliverable for an engineering effort is "some type of documentation" (my italics).
[ترجمه گوگل]اولین مشاهدات ریوز این است که تحویل نهایی برای یک تلاش مهندسی «نوعی از اسناد» (مورب من) است
[ترجمه ترگمان]مشاهده اول ریوس این است که دستاورد نهایی یک اقدام مهندسی \"نوعی از اسناد\" (italics من)است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Another potential deliverable: a full - featured Web site for the National Museum.
[ترجمه گوگل]یک محصول بالقوه دیگر: یک وب سایت با ویژگی کامل برای موزه ملی
[ترجمه ترگمان]یک دستاورد بالقوه دیگر: یک وب سایت کاملا مشخص برای موزه ملی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Vegetables are deliverable on demand in this store.
[ترجمه گوگل]سبزیجات در صورت تقاضا در این فروشگاه قابل تحویل هستند
[ترجمه ترگمان]سبزیجات قابلیت تحویل در این فروشگاه را دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The usual deliverable for an i18n effort is a set of instructions and validation tools that can be used to adapt the base product to a target population in a specific locale.
[ترجمه گوگل]تحویل معمول برای تلاش i18n مجموعه ای از دستورالعمل ها و ابزارهای اعتبار سنجی است که می تواند برای تطبیق محصول پایه با جمعیت هدف در یک منطقه خاص استفاده شود
[ترجمه ترگمان]خروجی معمول برای یک تلاش i۱۸n مجموعه ای از دستورالعمل ها و ابزار اعتبار سنجی است که می تواند برای انطباق محصول پایه به یک جمعیت هدف در یک منطقه خاص مورد استفاده قرار گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The project has a critical deliverable that requires certain expertise to complete.
[ترجمه گوگل]پروژه دارای یک تحویل حیاتی است که تکمیل آن به تخصص خاصی نیاز دارد
[ترجمه ترگمان]این پروژه یک دستاورد حیاتی دارد که نیازمند تخصص ویژه برای تکمیل است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Flexible schedule - the deliverable may be required sooner or later than initially planned.
[ترجمه گوگل]زمانبندی انعطاف پذیر - ممکن است زودتر یا دیرتر از برنامه ریزی اولیه مورد نیاز باشد
[ترجمه ترگمان]زمانبندی انعطاف پذیر - خروجی ممکن است زودتر و یا دیرتر از ابتدا برنامه ریزی شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. However, the customer neither acknowledges the deliverable nor says is acceptable, although an approval is requireD.
[ترجمه گوگل]با این حال، مشتری نه تحویل‌پذیر را تأیید می‌کند و نه می‌گوید قابل قبول است، اگرچه تأیید لازم است
[ترجمه ترگمان]با این حال، مشتری نه تحویل را تایید می کند و نه می گوید قابل قبول است، هر چند که تایید نهایی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. When we ship the z/OS 64-bit deliverable, we will also relax the 10MB IIOP message buffer limitation.
[ترجمه گوگل]هنگامی که ما تحویل 64 بیتی z/OS را ارسال می کنیم، محدودیت بافر پیام IIOP 10 مگابایتی را نیز کاهش می دهیم
[ترجمه ترگمان]وقتی که ما خروجی z \/ OS ۶۴ بیتی را ارسال می کنیم، محدودیت حافظه میانی message ۱۰ MB را نیز کاهش خواهیم داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[صنعت] قلم قابل تحویل - هر خروجی، نتیجه یا قلم قابل اندازه گیری، یا قبل لمس یا قابل شناسایی است که بایستی به منظور اتمام یک پروژه یا بخشی از یک پروژه تولید گردد. اغلب به عنوان یک قلم قابل تحویل خارجی که بایستی از طرف مشتری تایید گردد، شناخته می شود.

انگلیسی به انگلیسی

• something which can be accomplished; something that can be delivered
able to be delivered

پیشنهاد کاربران

مثالی از "دست یافتنی"
Determining the desired deliverables
تعیین موارد قابل انجام یا دست یافتنی ( به این معنا که مثلا در شرح کار درخواستی پروژه دقت شود مواردی که قابل انجام یا دست یافتنی است قید شود )
آماده
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : deliver
✅️ اسم ( noun ) : delivery / deliverance / deliverable / deliverer
✅️ صفت ( adjective ) : _
✅️ قید ( adverb ) : _
deliverable ( مدیریت - مدیریت پروژه )
واژه مصوب: تحویلی
تعریف: هر فراورده یا دستاورد یا توانمندی یکتا و محک پذیر که به تکمیل یک فرایند یا مرحله یا پروژه بینجامد
هر بخش از یک پروژه که باید انجام شود یا فراهم آید.
دستاوردها
تحویل شدنی
محصول
اقلام قابل تحویل در یک پروژه
نتایج
نتیجه
خروجی
دستاورد

بپرس