delimited

/diːˈlɪmɪt//diːˈlɪmɪt/

(verb transitive) تعیین کردن حدود (verb transitive) حدود(چیزی را) معین کردن، مرزیابی کردن

جمله های نمونه

1. A ravine delimited the property on the south.
[ترجمه گوگل]دره ای ملک را در جنوب محدود می کرد
[ترجمه ترگمان]یک دره در جنوب بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Police powers are delimited by law.
[ترجمه گوگل]اختیارات پلیس با قانون محدود شده است
[ترجمه ترگمان]نیروهای پلیس با قانون مشخص می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. These lists are sorted in numerical order and delimited by square brackets.
[ترجمه گوگل]این لیست ها به ترتیب عددی مرتب شده اند و با کروشه های مربع مشخص می شوند
[ترجمه ترگمان]این لیست ها به ترتیب به ترتیب عددی و با توجه به براکت های مربع مرتب شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The sum delimited for military spending, 10000 million roubles, equalled that set aside for social security.
[ترجمه گوگل]مبلغ تعیین شده برای هزینه های نظامی، 10000 میلیون روبل، برابر با اختصاص داده شده برای تامین اجتماعی است
[ترجمه ترگمان]مبلغ گزاف برای خرج نظامی، ۱۰۰۰۰ میلیون روبل و مساوی تقسیم امنیت اجتماعی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The Court assumed the Organisation's power to be delimited by the Charter without examining why this is so.
[ترجمه گوگل]دادگاه بدون بررسی اینکه چرا چنین است، قدرت سازمان را توسط منشور محدود می‌کند
[ترجمه ترگمان]این دادگاه قدرت این سازمان را بدون بررسی این موضوع که چرا این موضوع به این شکل است، در اختیار این سازمان قرار داده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Once you have delimited the topic of your study, it is time to select your research strategy.
[ترجمه گوگل]هنگامی که موضوع مطالعه خود را مشخص کردید، نوبت به انتخاب استراتژی تحقیق می رسد
[ترجمه ترگمان]هنگامی که موضوع مطالعه خود را تعیین کرده اید، زمان آن است که استراتژی تحقیق خود را انتخاب کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The area legally delimited between 1908 and 1919 as the Champagne-producing region covers 3500 hectares.
[ترجمه گوگل]منطقه ای که از نظر قانونی بین سال های 1908 و 1919 به عنوان منطقه تولید کننده شامپاین مشخص شد، 3500 هکتار را پوشش می دهد
[ترجمه ترگمان]این منطقه از نظر قانونی بین ۱۹۰۸ تا ۱۹۱۹ به عنوان منطقه تولید کننده شامپاین، ۳۵۰۰ هکتار را پوشش می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The field was delimited in a number of ways:
[ترجمه گوگل]این فیلد به چند روش مشخص شد:
[ترجمه ترگمان]این زمینه به چند طریق مورد بررسی قرار گرفت:
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. An early stage of refinement delimited each individual definition.
[ترجمه گوگل]یک مرحله اولیه از پالایش، هر تعریف جداگانه را محدود کرد
[ترجمه ترگمان]مرحله اولیه پالایش هر تعریف فردی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The anomalies delimited by geological unit, distribution of ore bodies and metallogenic prognosis are effectively analyzed.
[ترجمه گوگل]ناهنجاری های تعیین شده توسط واحد زمین شناسی، توزیع بدنه های سنگ معدن و پیش آگهی متالوژنیک به طور موثر مورد تجزیه و تحلیل قرار می گیرند
[ترجمه ترگمان]بی قاعدگی های تعیین شده توسط واحد زمین شناسی، توزیع اجسام سنگ معدن و پیش بینی metallogenic به طور موثر تجزیه و تحلیل می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. His book delimited groups of plants closely corresponding to many that we still recognize.
[ترجمه گوگل]کتاب او گروه‌هایی از گیاهان را مشخص می‌کند که تقریباً با بسیاری از گیاهانی که ما هنوز می‌شناسیم مطابقت دارند
[ترجمه ترگمان]کتاب او در حال جدا شدن از گیاهان با بسیاری از چیزهایی است که ما هنوز آن ها را می شناسیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The diseased bowel is, as a rule, sharply delimited.
[ترجمه گوگل]روده بیمار، به عنوان یک قاعده، به شدت محدود است
[ترجمه ترگمان]روده بیمار، به عنوان یک قانون، خیلی سریع است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Must define row delimiter for delimited file format.
[ترجمه گوگل]باید جداکننده ردیف برای فرمت فایل محدود شده تعریف شود
[ترجمه ترگمان]باید ردیف delimiter برای قالب پرونده جدا شده را تعریف کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. He stores the list into a delimited ASCII file named bad_customers. del.
[ترجمه گوگل]او لیست را در یک فایل ASCII محدود شده به نام bad_customers ذخیره می کند دل
[ترجمه ترگمان]او این فهرست را در یک پرونده ASCII به نام \"مشتریان بد\" ذخیره می کند دل دل
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Through the experiment, basketball tactics area - delimited teaching met hod is better than traditional method.
[ترجمه گوگل]از طریق آزمایش، منطقه تاکتیک بسکتبال - روش آموزش محدود شده بهتر از روش سنتی است
[ترجمه ترگمان]از طریق این آزمایش، آموزش و فنون بسکتبال که تحت کنترل قرار دارند، بهتر از روش سنتی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• marked off, having distinct boundaries

پیشنهاد کاربران

بپرس