1. A ravine delimited the property on the south.
[ترجمه گوگل]دره ای ملک را در جنوب محدود می کرد
[ترجمه ترگمان]یک دره در جنوب بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]یک دره در جنوب بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. This is not meant to delimit what approaches social researchers can adopt.
[ترجمه گوگل]این به معنای محدود کردن رویکردهایی نیست که محققان اجتماعی می توانند اتخاذ کنند
[ترجمه ترگمان]این به معنای تعیین حدود آنچه که محققان اجتماعی می توانند اتخاذ کنند نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]این به معنای تعیین حدود آنچه که محققان اجتماعی می توانند اتخاذ کنند نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. The first chapter delimits her area of research.
[ترجمه گوگل]فصل اول حوزه تحقیق او را مشخص می کند
[ترجمه ترگمان]فصل اول حوزه پژوهش او را مورد بررسی قرار می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]فصل اول حوزه پژوهش او را مورد بررسی قرار می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. The last chapter delimits his results of research.
[ترجمه گوگل]فصل آخر نتایج تحقیقات او را مشخص می کند
[ترجمه ترگمان]فصل آخر نتایج تحقیقات خود را بیان می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]فصل آخر نتایج تحقیقات خود را بیان می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Police powers are delimited by law.
[ترجمه گوگل]اختیارات پلیس با قانون محدود شده است
[ترجمه ترگمان]نیروهای پلیس با قانون مشخص می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]نیروهای پلیس با قانون مشخص می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. These lists are sorted in numerical order and delimited by square brackets.
[ترجمه گوگل]این لیست ها به ترتیب عددی مرتب شده اند و با کروشه های مربع مشخص می شوند
[ترجمه ترگمان]این لیست ها به ترتیب به ترتیب عددی و با توجه به براکت های مربع مرتب شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]این لیست ها به ترتیب به ترتیب عددی و با توجه به براکت های مربع مرتب شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. The fence delimits the state boundaries.
[ترجمه گوگل]حصار مرزهای ایالت را مشخص می کند
[ترجمه ترگمان]حصار مرزه ای کشور را مسدود می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]حصار مرزه ای کشور را مسدود می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. The sum delimited for military spending, 10000 million roubles, equalled that set aside for social security.
[ترجمه گوگل]مبلغ تعیین شده برای هزینه های نظامی، 10000 میلیون روبل، برابر با اختصاص داده شده برای تامین اجتماعی است
[ترجمه ترگمان]مبلغ گزاف برای خرج نظامی، ۱۰۰۰۰ میلیون روبل و مساوی تقسیم امنیت اجتماعی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]مبلغ گزاف برای خرج نظامی، ۱۰۰۰۰ میلیون روبل و مساوی تقسیم امنیت اجتماعی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. The frozen hoar frost from the summer fog delimits annual ice bands in the core.
[ترجمه گوگل]یخبندان یخ زده ناشی از مه تابستان نوارهای یخی سالانه در هسته را محدود می کند
[ترجمه ترگمان]یخ منجمد شده از مه تابستان دسته های یخ سالانه را در هسته منجمد می ساخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]یخ منجمد شده از مه تابستان دسته های یخ سالانه را در هسته منجمد می ساخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. The Court assumed the Organisation's power to be delimited by the Charter without examining why this is so.
[ترجمه گوگل]دادگاه بدون بررسی اینکه چرا چنین است، قدرت سازمان را توسط منشور محدود میکند
[ترجمه ترگمان]این دادگاه قدرت این سازمان را بدون بررسی این موضوع که چرا این موضوع به این شکل است، در اختیار این سازمان قرار داده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]این دادگاه قدرت این سازمان را بدون بررسی این موضوع که چرا این موضوع به این شکل است، در اختیار این سازمان قرار داده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Once you have delimited the topic of your study, it is time to select your research strategy.
[ترجمه گوگل]هنگامی که موضوع مطالعه خود را مشخص کردید، نوبت به انتخاب استراتژی تحقیق می رسد
[ترجمه ترگمان]هنگامی که موضوع مطالعه خود را تعیین کرده اید، زمان آن است که استراتژی تحقیق خود را انتخاب کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]هنگامی که موضوع مطالعه خود را تعیین کرده اید، زمان آن است که استراتژی تحقیق خود را انتخاب کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. The area legally delimited between 1908 and 1919 as the Champagne-producing region covers 3500 hectares.
[ترجمه گوگل]منطقه ای که از نظر قانونی بین سال های 1908 و 1919 به عنوان منطقه تولید کننده شامپاین مشخص شد، 3500 هکتار را پوشش می دهد
[ترجمه ترگمان]این منطقه از نظر قانونی بین ۱۹۰۸ تا ۱۹۱۹ به عنوان منطقه تولید کننده شامپاین، ۳۵۰۰ هکتار را پوشش می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]این منطقه از نظر قانونی بین ۱۹۰۸ تا ۱۹۱۹ به عنوان منطقه تولید کننده شامپاین، ۳۵۰۰ هکتار را پوشش می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. A more satisfactory way of delimiting lexical units is to look for grammatical differences which correlate with differences of meaning.
[ترجمه گوگل]راه رضایتبخشتر برای تعیین حدود واحدهای واژگانی، جستجوی تفاوتهای دستوری است که با تفاوتهای معنا مرتبط است
[ترجمه ترگمان]یک روش دیگر تعیین حدود واحدهای واژگانی به دنبال تفاوت های دستوری است که با تفاوت های معنایی مرتبط است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]یک روش دیگر تعیین حدود واحدهای واژگانی به دنبال تفاوت های دستوری است که با تفاوت های معنایی مرتبط است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Lines up- and underlying DNA sequences delimit the footprints described in the text.
[ترجمه گوگل]خطوط بالا و توالی های DNA زیرین ردپاهای شرح داده شده در متن را مشخص می کند
[ترجمه ترگمان]خطوط روی - و توالی DNA اساسی، جای پاهای توضیح داده شده در متن را مشخص می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]خطوط روی - و توالی DNA اساسی، جای پاهای توضیح داده شده در متن را مشخص می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. Two open arrowheads delimit the putative binding region with the dystrophin-associated glycoproteins.
[ترجمه گوگل]دو نوک پیکان باز، ناحیه اتصال احتمالی را با گلیکوپروتئینهای مرتبط با دیستروفین مشخص میکنند
[ترجمه ترگمان]دو تیر با نوک باز، منطقه اتصال فرضی را با the مرتبط با dystrophin محدود می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]دو تیر با نوک باز، منطقه اتصال فرضی را با the مرتبط با dystrophin محدود می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید