1. the country had a delicately balanced economy
اقتصاد کشور دارای موازنه ی حساسی بود.
2. he reported the bad news as delicately as he could
او آن خبر بد را با ملاحظه کاری تمام گزارش داد.
3. There are highly sensitive and delicately balanced ecosystems in the forest.
[ترجمه گوگل]اکوسیستم های بسیار حساس و متعادلی در جنگل وجود دارد
[ترجمه ترگمان]اکو سیستم های بسیار حساس و ظریف در جنگل وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]اکو سیستم های بسیار حساس و ظریف در جنگل وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. We received a delicately worded refusal of our invitation.
[ترجمه گوگل]ما با عبارات ظریف دعوت خود را رد کردیم
[ترجمه ترگمان] ما یه امتناع مودبانه از دعوت مون دریافت کردیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] ما یه امتناع مودبانه از دعوت مون دریافت کردیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. He stepped delicately over the broken glass.
[ترجمه گوگل]با ظرافت از روی شیشه شکسته رد شد
[ترجمه ترگمان]از روی شیشه شکسته قدم برداشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]از روی شیشه شکسته قدم برداشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. The pudding was delicately flavoured with vanilla.
[ترجمه گوگل]پودینگ به طرز ظریفی با وانیل طعم دار شده بود
[ترجمه ترگمان]دسر با طعم وانیل با طعم وانیل به مشام می رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]دسر با طعم وانیل با طعم وانیل به مشام می رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. She was a shy, delicately pretty girl with enormous blue eyes.
[ترجمه گوگل]او دختری خجالتی و زیبا با چشمان آبی عظیم بود
[ترجمه ترگمان]او یک دختر خجالتی و با لطافت و چشمان درشت آبی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]او یک دختر خجالتی و با لطافت و چشمان درشت آبی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Pollution can have disastrous effects on the delicately balanced ecosystem.
[ترجمه گوگل]آلودگی می تواند اثرات مخربی بر اکوسیستم متعادل داشته باشد
[ترجمه ترگمان]آلودگی می تواند اثرات مخرب بر اکوسیستم نسبتا متعادل داشته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]آلودگی می تواند اثرات مخرب بر اکوسیستم نسبتا متعادل داشته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. She picked her way delicately over the rough ground.
[ترجمه گوگل]راهش را با ظرافت از روی زمین ناهموار انتخاب کرد
[ترجمه ترگمان]با ظرافت روی زمین ناهموار راه افتاد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]با ظرافت روی زمین ناهموار راه افتاد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. The wines of Alsace are dry and delicately flavoured.
[ترجمه گوگل]شراب های آلزاس خشک و طعم ظریفی دارند
[ترجمه ترگمان]شرابه ای آلزاس خشک و delicately
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]شرابه ای آلزاس خشک و delicately
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. This puts us on a delicately balanced see-saw.
[ترجمه گوگل]این ما را بر روی یک اره موزون ظریف قرار می دهد
[ترجمه ترگمان]این مساله ما را در یک نگاه دقیق متعادل قرار می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]این مساله ما را در یک نگاه دقیق متعادل قرار می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. She glanced at Miss Poole, who was delicately holding the gourd of beer but no longer sipping.
[ترجمه گوگل]نگاهی به دوشیزه پول انداخت که با ظرافت غوره آبجو را در دست داشت اما دیگر جرعه جرعه جرعه نمینوشید
[ترجمه ترگمان]نگاهی به دوشیزه پول انداخت، که با ظرافت the را در دست گرفته بود، اما دیگر جرعه ای نوشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]نگاهی به دوشیزه پول انداخت، که با ظرافت the را در دست گرفته بود، اما دیگر جرعه ای نوشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. He then picked it up delicately between thumb and forefinger, as if he held something highly vulnerable in tweezers.
[ترجمه گوگل]سپس آن را با ظرافت بین انگشت شست و سبابه برداشت، گویی چیزی بسیار آسیب پذیر را در موچین نگه داشته است
[ترجمه ترگمان]سپس آن را با ظرافت میان شست و سبابه گرفت، انگار که چیزی به شدت آسیب پذیر بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]سپس آن را با ظرافت میان شست و سبابه گرفت، انگار که چیزی به شدت آسیب پذیر بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Delicately Louisa had tried again and again to create the opportunity, but she had been allowed no room.
[ترجمه گوگل]لوئیزا با ظرافت بارها و بارها تلاش کرده بود تا این فرصت را ایجاد کند، اما جایی به او اجازه ندادند
[ترجمه ترگمان]لوئی زا بار دیگر سعی کرده بود فرصت را به دست آورد و بار دیگر فرصت پیدا کند، اما او اجازه ورود به اتاق را نمی داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]لوئی زا بار دیگر سعی کرده بود فرصت را به دست آورد و بار دیگر فرصت پیدا کند، اما او اجازه ورود به اتاق را نمی داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. Her forehead was high, her eyebrows delicately arched.
[ترجمه گوگل]پیشانیاش بالا بود، ابروهایش با ظرافت قوسدار بود
[ترجمه ترگمان]پیشانیش بلند بود و ابروانش با ظرافت خمیده شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]پیشانیش بلند بود و ابروانش با ظرافت خمیده شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید