deleted

/dəˈliːt//dɪˈliːt/

(verb transitive) خط زدن، حذف کردن، برداشتن، انداختن

جمله های نمونه

1. he deleted their names from the list
او اسامی آنها را از فهرست قلم زد.

2. the letter was on the desk but its date and signature had been deleted
نامه روی میز بود ولی تاریخ و امضای آن حذف شده بود.

تخصصی

[ریاضیات] سفته

انگلیسی به انگلیسی

• removed; cancelled

پیشنهاد کاربران

بپرس