dekko

/ˈdekoʊ//ˈdekəʊ/

(از ریشه ی هندی - انگلیس - عامیانه) نگاه، نظر

جمله های نمونه

1. Have a dekko at this wheel: the tyre's flat.
[ترجمه گوگل]یک دککو در این چرخ داشته باشید: لاستیک صاف است
[ترجمه ترگمان]در این چرخ a داشته باشید: لاستیک پنچر شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Let's have a dekko at your new car.
[ترجمه گوگل]بیایید در ماشین جدید شما یک دککو داشته باشیم
[ترجمه ترگمان]بیا یه نگاهی به ماشین جدیدت بندازیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Dekko Moore was a cousin of Paccy Moore's in the shoe shop.
[ترجمه گوگل]دکو مور پسر عموی پاکی مور در مغازه کفش فروشی بود
[ترجمه ترگمان]Dekko مور یکی از بستگان Paccy مور در فروشگاه کفش بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Let's have a dekko.
[ترجمه گوگل]بیایید یک دککو داشته باشیم
[ترجمه ترگمان]بیا یه استراحتی بکنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Oman Buddhist nun (AMORNINI) always is such, making already is the casualest dekko, can let a person stop, next, fall in love with it.
[ترجمه گوگل]راهبه بودایی عمان (AMORNINI) همیشه چنین است، ساختن از قبل غیرعادی‌ترین دکو است، می‌تواند به شخص اجازه دهد که متوقف شود، سپس عاشق آن شود
[ترجمه ترگمان]راهبه بودایی عمان (AMORNINI)همیشه چنین است که در حال حاضر the dekko است که می تواند اجازه دهد یک نفر بعدی، بعد عاشق آن شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• brief look or glance (british slang)

پیشنهاد کاربران

بپرس