deja

جمله های نمونه

1. as i entered the room, i had a feeling of deja vu
وارد اتاق که شدم احساس کردم قبلا آنجا بوده ام.

انگلیسی به انگلیسی

• female first name; family name
(french) already, previously, before

پیشنهاد کاربران

بپرس