1. i didn't deign to answer
جواب دادن را مادون شان خود دانستم.
2. She would not deign to speak to us.
3. He did not deign to reply.
4. Travis called after her, but she didn't deign to answer.
[ترجمه گوگل]تراویس به دنبال او تماس گرفت، اما او تمایلی به پاسخ دادن نداشت
[ترجمه ترگمان]تراو یس بعد از او تماس گرفت اما جوابی نداد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. He doesn't deign to talk to unimportant people like me.
[ترجمه گوگل]او راضی نیست با افراد بی اهمیتی مثل من صحبت کند
[ترجمه ترگمان]او حق ندارد با آدم های بی اهمیت مثل من حرف بزند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. I would not deign to comment on such behaviour.
[ترجمه گوگل]من سزاوار اظهار نظر در مورد چنین رفتاری نیستم
[ترجمه ترگمان]من حاضر نیستم درباره چنین رفتاری اظهار نظر کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Then, perhaps, the finicky felines will deign to dip their tongues into the clean water you offer them.
[ترجمه گوگل]در این صورت، شاید گربهسنگهای نازک، زبان خود را در آب تمیزی که شما به آنها پیشنهاد میکنید فرو ببرند
[ترجمه ترگمان]در این صورت، شاید این گربه های finicky به آب پاکی که به آن ها عرضه می کنید، بروند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. It had taken this long for her to deign to notice me.
[ترجمه گوگل]این مدت طول کشیده بود تا او به من توجه کند
[ترجمه ترگمان]خیلی طول کشید تا به من توجه کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Paige didn't deign to answer.
[ترجمه گوگل]پیج تمایلی به پاسخ دادن نداشت
[ترجمه ترگمان]پیج میلی به جواب دادن نداشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. In system deign, debugging for the design becomes increasingly difficult and designers want more efficient and high-performance verification and debugging solutions.
[ترجمه گوگل]در طراحی سیستم، اشکال زدایی برای طراحی به طور فزاینده ای دشوار می شود و طراحان به دنبال راه حل های تأیید و رفع اشکال کارآمدتر و با کارایی بالا هستند
[ترجمه ترگمان]در طراحی سیستم، اشکال زدایی برای طراحی به طور فزاینده ای دشوار می شود و طراحان خواهان تایید کارایی و راه حل های debugging کارایی بالا و کارایی بالا هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. At times he might even deign to speak to them.
[ترجمه گوگل]گاهی اوقات ممکن است حتی مایل باشد که با آنها صحبت کند
[ترجمه ترگمان]گاهی ممکن بود حتی خود را راضی کند که با آن ها صحبت کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Special deign is the maze - design subassembly to prevent leakage of circumfluence.
[ترجمه گوگل]طراحی خاص برای جلوگیری از نشت محیط اطراف، پیچ و خم است
[ترجمه ترگمان]deign خاص، مونتاژ فرعی طرح maze برای جلوگیری از نشت of است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. On this basis, it presents the improved deign formula of dewatering. Applying this formula, it can make the well point dewatering design more rational, convenient and speedy.
[ترجمه گوگل]بر این اساس، فرمول بهبود یافته آبگیری را ارائه می دهد با استفاده از این فرمول، میتواند طراحی آبگیری نقطه چاه را منطقیتر، راحتتر و سریعتر کند
[ترجمه ترگمان]بر این اساس، فرمول deign اصلاح شده of ارائه می شود با استفاده از این فرمول، می توان نکته مناسب را به طراحی منطقی، مناسب و سریع اختصاص داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. The lady did not so much as deign a glance at the boy.
[ترجمه گوگل]خانم به اندازه یک نگاه به پسر بچه را تحقیر نکرد
[ترجمه ترگمان]خانم نگاهی به این پسر انداخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. Special deign is the maze - design subassembly to prevent leakage.
[ترجمه گوگل]طراحی ویژه برای جلوگیری از نشت، پیچ و خم است
[ترجمه ترگمان]طراحی خاص، مونتاژ فرعی طراحی maze برای جلوگیری از نشت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید