dehydration

/ˌdihaɪˈdreɪʃn̩//diːˈhaɪdreɪʃn̩/

معنی: پسابش، کم شدن اب بدن، وابشت
معانی دیگر: جغ، طب کم شدن اب بدن

جمله های نمونه

1. Occa-sionally hospitalization is required to combat dehydration.
[ترجمه گوگل]گهگاه برای مبارزه با کم آبی نیاز به بستری شدن در بیمارستان است
[ترجمه ترگمان]بستری occa - sionally برای مبارزه با کم آبی ضروری است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The sun became relentlessly hot, adding dehydration to my distress.
[ترجمه سایرس] گرمای آفتاب شدیدا زیاد شد و به کلافگی ام تشنگی و کم آبی هم اضافه شد
|
[ترجمه گوگل]آفتاب بی امان داغ شد و کم آبی را به پریشانی من اضافه کرد
[ترجمه ترگمان]آفتاب به شدت داغ شد و آب dehydration را به پریشانی من اضافه کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. He died from severe dehydration.
[ترجمه گوگل]او بر اثر کم آبی شدید درگذشت
[ترجمه ترگمان] اون از dehydration شدید مرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. She suffered from dehydration, her potassium levels were dangerously low, and she had lost 15 pounds.
[ترجمه گوگل]او از کم آبی رنج می برد، سطح پتاسیمش به طرز خطرناکی پایین بود و 15 پوند وزن کم کرده بود
[ترجمه ترگمان]اون از کم آبی بدن، سطح پتاسیم به طرز خطرناکی ضعیف بود و ۱۵ پوند هم از دست داده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Hundreds die each year from exposure, drowning and dehydration as they try to elude detection by U. S.
[ترجمه گوگل]هر ساله صدها نفر در اثر قرار گرفتن در معرض، غرق شدن و کم آبی جان خود را از دست می دهند، زیرا تلاش می کنند از شناسایی توسط ایالات متحده فرار کنند
[ترجمه ترگمان]در هر سال صدها تن در معرض قرار گرفتن، غرق شدن و آب زدایی می میرند و سعی می کنند از تشخیص آن ها توسط U جلوگیری کنند اس
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Dehydration is one of the keys to altitude sickness.
[ترجمه گوگل]کم آبی یکی از کلیدهای بیماری ارتفاع است
[ترجمه ترگمان]کمبود آب، یکی از کلیدها به ارتفاع ارتفاع هست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The connection between dehydration and the bends is now quite clear.
[ترجمه گوگل]ارتباط بین کم آبی و خمیدگی ها اکنون کاملاً واضح است
[ترجمه ترگمان]ارتباط بین آب زدایی و خم شدن در حال حاضر کاملا روشن است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. They therefore risk dehydration during the day from the dry air.
[ترجمه گوگل]بنابراین آنها در طول روز از هوای خشک در معرض خطر کم آبی هستند
[ترجمه ترگمان]بنابراین آن ها آب بدن را در طول روز از هوای خشک به خطر می اندازند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. What are the complications of dehydration, and those of poor oral hygiene?
[ترجمه گوگل]عوارض کم آبی بدن و عدم رعایت بهداشت دهان و دندان چیست؟
[ترجمه ترگمان]عوارض آب زدایی و بهداشت دهانی فقیر چه هستند؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Camels can recover rapidly from dehydration by drinking sometimes vast quantities of water.
[ترجمه گوگل]شترها می توانند با نوشیدن مقادیر زیادی آب به سرعت از کم آبی بهبود یابند
[ترجمه ترگمان]شتر می توانند به سرعت از دست دادن آب بدن به هنگام نوشیدن مقدار زیاد آب بهبود پیدا کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. He's suffering from dehydration because of his fruitless search for water.
[ترجمه گوگل]او به دلیل جستجوی بی نتیجه برای آب از کم آبی رنج می برد
[ترجمه ترگمان]او به خاطر جست و جوی آب از dehydration رنج می برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Tungstogermanic acid as a catalyst for dehydration of alcohol to form ether or alkene is reported.
[ترجمه گوگل]اسید تونگستوژرمانیک به عنوان کاتالیزور برای کم آبی الکل برای تشکیل اتر یا آلکن گزارش شده است
[ترجمه ترگمان]Tungstogermanic اسید به عنوان کاتالیزوری برای dehydration الکل برای تشکیل اتر یا آلکن ها گزارش می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The rates of dehydration were determined too. The results showed that the specifications of pendimethalin 20% CS had no significant changes. In additional, the control effect on ba. . .
[ترجمه گوگل]میزان کم آبی نیز تعیین شد نتایج نشان داد که مشخصات پندی‌متالین 20% CS تغییر معنی‌داری نداشت علاوه بر این، اثر کنترل بر ba
[ترجمه ترگمان]میزان آب زدایی نیز مشخص شد نتایج نشان داد که مشخصات of ۲۰ % هیچ تغییر مهمی نداشته است علاوه بر این، تاثیر کنترل بر روی و …
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. In addition, the dehydration decomposes the steam which produces also to be able to dilute the ignitable gas, thus has the being flame-resistant effect.
[ترجمه گوگل]علاوه بر این، کم آبی بخار را تجزیه می کند که باعث رقیق شدن گاز قابل اشتعال می شود، بنابراین اثر ضد شعله دارد
[ترجمه ترگمان]علاوه بر این، آب زدایی، بخار را تجزیه می کند که همچنین قادر به رقیق کردن گاز بی اثر است، در نتیجه تاثیر مقاوم در برابر شعله را دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. More than 11 000 children die every day around the world because of dehydration caused by diarrhoea.
[ترجمه گوگل]روزانه بیش از 11000 کودک در سراسر جهان به دلیل کم آبی ناشی از اسهال جان خود را از دست می دهند
[ترجمه ترگمان]بیش از ۱۱ هزار کودک در سراسر جهان به خاطر کمبود آب بدن که ناشی از اسهال است، جان خود را از دست می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

پسابش (اسم)
dehydration

کم شدن اب بدن (اسم)
dehydration

وابشت (اسم)
dehydration

تخصصی

[علوم دامی] کم آبی
[شیمی] آب زدایی، (طب ) کم شدن اب بدن، وابشت
[عمران و معماری] آب زدایی - پسابش
[صنایع غذایی] آب زدایی : بخ خشک کردن مواد از طریق تبخیر گویند
[زمین شناسی] آبزدایی، پسابش
[بهداشت] از دست رفتن آب یا مایع بدن یا نسج در خونریزی اسهال و استفراغ و عرق شدید
[نساجی] دهیدراته شدن - دهیدراته کردن - آب از دست دادن - آبگیری - آب زدائی - عمل خشک کردن
[نفت] آب زدایی
[پلیمر] آب زدایی
[آب و خاک] آب از دست دادن (آب گیری)

انگلیسی به انگلیسی

• drying up; loss of water; abnormal lack of water in the body due to insufficient intake of liquids or extreme loss of fluids by sweating or vomiting or due to diarrhea (medicine); lack of water; removal of water, removal of moisture
if someone is suffering from dehydration, they are ill because they do not have enough water in their body.

پیشنهاد کاربران

آبباختی،
( دچار ) آبباختی ( شدن )
به از دست رفتن آب در جانداران بخاطر گرما یا اسهال و. . یا از دست روی آب در بیجانان بخاطر کنونه ( وضعیت ) هنجارین ( طبیعی ) ،
برای این درونمایه می توان نوواژه ی " آبباختی" را بکار برد.
...
[مشاهده متن کامل]

آبزدایی،
آبزدایی ( کردن )
به زدودن یا گرفتن آب به کنونه ساختگی ( مصنوعی ) از چیزی مانند زدودن آب از الکل یا خشک کردن میوه ها و سبزی ها.

آب گیری ( در بافت شناسی )
عملی که قبل از قالب گیری ( embedding ) انجام می شود
کم شدن آب
dehydration ( شیمی )
واژه مصوب: آب‏زدایی
تعریف: خارج کردن مولکول آب از ترکیبی مانند الکل
the process of dehydrating
especially : an abnormal depletion of body fluids
Because urine is primarily water, drinking it in small amounts is probably harmless unless you’ve been exposed to medications or environmental toxins that your body is desperately trying to eliminate. When faced with life - threatening dehydration, drinking urine may make some sense, since the temporary benefits are likely to outweigh the risks. However, this last ditch effort will be short - lived, since the kidneys stop making urine as the dehydration worsens.
...
[مشاهده متن کامل]

کم آبی بدن
Usef gom gasthe bazaar ayad be Kagan khan major
نم زدایی
آب زدایی
آبگیری از چیزی
Without any water
آب کمی

آب گیری ، آب بَرداری
کم آبی ، کم آب شدگی ، آب از دست روی

اب زدایی
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٢)

بپرس