dehiscence


معنی: شکوفایی، پارگی بازشدن زخم، شکفتگی
معانی دیگر: شکافایی، طب پارگی یا بازشدن زخم

جمله های نمونه

1. Hybrid rice seeds show a serious glume dehiscence which is a genetic characteristic of male sterile lines.
[ترجمه گوگل]دانه های برنج هیبرید یک انقباض جدی گلوم را نشان می دهند که یک ویژگی ژنتیکی خطوط عقیم نر است
[ترجمه ترگمان]دانه های برنج ترکیبی یک ویژگی ژنتیکی جدی را نشان می دهند که مشخصه ژنتیکی خطوط عقیم مرد است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Stage 1 A : Foveal dehiscence, yellow spot, posterior hyaloids attached to ILM.
[ترجمه گوگل]مرحله 1 A: انقباض فووئال، لکه زرد، هیالوئیدهای خلفی متصل به ILM
[ترجمه ترگمان]مرحله ۱ A: foveal dehiscence، نقطه زرد، پشتی عقبی متصل به ILM
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Superior canal dehiscence syndrome is a disorder caused by an opening in the bone that should cover the inner ear's top balance canal (called the superior semicircular canal).
[ترجمه گوگل]سندرم انحراف کانال فوقانی اختلالی است که به دلیل سوراخی در استخوان ایجاد می شود که باید کانال تعادل بالایی گوش داخلی (که کانال نیم دایره فوقانی نامیده می شود) را بپوشاند
[ترجمه ترگمان]سندروم Superior مجرای سرریز یک اختلال است که با باز شدن استخوان ایجاد می شود که باید کانال تعادل فوقانی گوش داخلی را پوشش دهد (کانال نیمه حلقوی نامیده می شود)
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. In evisceration implant group, no conjunctival dehiscence and orbital implant exposure occurred.
[ترجمه گوگل]در گروه ایمپلنت بیرون زدگی، انقباض ملتحمه و قرار گرفتن در معرض ایمپلنت مداری رخ نداد
[ترجمه ترگمان]در گروه ایمپلنت evisceration، هیچ dehiscence conjunctival و قرار گیری اوربیتال مولکولی رخ نداده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Conclusion Restoring tooth crown longitudinal dehiscence is of the effective Methods: To keep the sick tooth.
[ترجمه گوگل]نتیجه گیری ترمیم انقباض طولی تاج دندان یکی از روش های موثر برای حفظ دندان بیمار است
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری بازیابی طولی تاج دندان از روش های موثر است: حفظ دندان بیمار
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Dehiscence of the tympanic segment of the facial nerve.
[ترجمه گوگل]انقباض بخش تمپانیک عصب صورت
[ترجمه ترگمان]مثل پرده پرده عصب صورت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Extrorse Denoting anthers in which dehiscence lines are to the outside of the flower, promoting cross-pollination. Compare introrse.
[ترجمه گوگل]Extrorse نشان دهنده بساک هایی است که در آن خطوط جداشدگی به سمت بیرون گل قرار دارند و باعث گرده افشانی متقابل می شوند Introrse را مقایسه کنید
[ترجمه ترگمان]Extrorse Denoting anthers که در آن خطوط dehiscence در خارج از گل قرار دارند، گرده افشانی متقاطع را ترویج می کنند introrse را مقایسه کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Anther dehiscence is very important for pollen maturation and release. The mutants of anther dehiscence in rice (Oryza sativa L. ) are few, and related research remains poor.
[ترجمه گوگل]جدا شدن بساک برای بلوغ و رهاسازی گرده بسیار مهم است جهش یافته های جداشدگی بساک در برنج (Oryza sativa L ) اندک هستند و تحقیقات مرتبط ضعیف باقی مانده است
[ترجمه ترگمان]anther dehiscence برای رشد و انتشار گرده بسیار مهم است mutants بساک در برنج (Oryza sativa L)کم هستند و تحقیقات مرتبط همچنان ضعیف باقی می ماند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Result It prevented dehiscence of abdominal incisions effectively.
[ترجمه گوگل]نتیجه به طور موثری از باز شدن برش های شکمی جلوگیری کرد
[ترجمه ترگمان]نتیجه باعث شد تا dehiscence های شکمی به طور موثر کاهش پیدا کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Objective To discuss the cause of dehiscence of abdominal incisions and its prevention and treatment.
[ترجمه گوگل]هدف بحث در مورد علت از بین رفتن برش های شکمی و پیشگیری و درمان آن
[ترجمه ترگمان]هدف بحث در مورد علت of و برش شکمی و پیش گیری و درمان آن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Hybrid rice seeds show a serious glume dehiscence which is a genetic characteristic of male sterile lines. The glume-dehiscent seeds are not tolerant to storage.
[ترجمه گوگل]دانه های برنج هیبرید یک انقباض جدی گلوم را نشان می دهند که یک ویژگی ژنتیکی خطوط عقیم نر است دانه های گلوم جدا کننده تحمل ذخیره سازی ندارند
[ترجمه ترگمان]دانه های برنج ترکیبی یک ویژگی ژنتیکی جدی را نشان می دهند که مشخصه ژنتیکی خطوط عقیم مرد است دانه های glume - dehiscent نسبت به ذخیره سازی مقاوم نیستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Stage 1 A : Foeal dehiscence, yellow spot, posterior hyaloids attached to ILM.
[ترجمه گوگل]مرحله 1 A: انحلال کره، لکه زرد، هیالوئیدهای خلفی متصل به ILM
[ترجمه ترگمان]مرحله ۱ A: Foeal dehiscence، نقطه زرد، پشتی عقبی متصل به ILM
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Protogyny in M. grandiflora lies in a mechanism that determines the anther dehiscence stage, thus reducing self-pollination and interference between pollen and stigmas.
[ترجمه گوگل]پروتوژن در M grandiflora در مکانیزمی نهفته است که مرحله انحلال بساک را تعیین می کند، بنابراین گرده افشانی خود و تداخل بین گرده و کلاله را کاهش می دهد
[ترجمه ترگمان]Protogyny در M grandiflora در مکانیسمی است که بساک مرحله dehiscence را تعیین می کند و بدین ترتیب خود - گرده افشانی و تداخل بین گرده و stigmas را کاهش می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Results: The main causes were retained placenta and membranes, endometritis and decidualitis, infection, dehiscence and hemorrhage of caesarean incision, sub involution of uterus.
[ترجمه گوگل]يافته ها: علل اصلي احتباس جفت و غشا، اندومتريت و دسيدواليت، عفونت، انقباض و خونريزي برش سزارين، زير پيچيدگي رحم بود
[ترجمه ترگمان]نتایج: علل اصلی جفت و غشا، endometritis و decidualitis، عفونت، dehiscence و خونریزی سزارین، sub رحم)حفظ شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

شکوفایی (اسم)
inflorescence, dehiscence, efflorescence

پارگی باز شدن زخم (اسم)
dehiscence

شکفتگی (اسم)
dehiscence, efflorescence

انگلیسی به انگلیسی

• opening of a capsule or other structure to release seeds or pollen (botany); opening of an organ to release its contents (biology); rupturing of a wound that has been surgically closed (surgery)

پیشنهاد کاربران

شماف
dehiscence ( کشاورزی - زراعت و اصلاح نباتات )
واژه مصوب: شکفتگی
تعریف: باز شدن میوه یا غلاف یا کپسول یا پرچم گیاه در موقع رسیدن
از هم گسیختگی پوست در محل زخم
هنگامی که یک زخم جراحی با بخیه بسته می شود اما پس از جراحی زخم بسته شده باز می شود.

بپرس