معنی: ترکیدن، شکفتن، دهن باز کردنمعانی دیگر: (در امتداد خطوط معینی از هم باز شدن یا شکافته شدن مانند پوشش یا نیام تخم برخی گیاهان) شکوفا شدن، شکافاشدن، ش دهن باز کردن
فعل ناگذر ( intransitive verb )حالات: dehisces, dehiscing, dehisced
• : تعریف: to split open along a pre-existing line, as the seedpods of certain plants.
جمله های نمونه
1. The capsules of plants have dehisced.
[ترجمه گوگل]کپسول های گیاهان جدا شده اند [ترجمه ترگمان]کپسول های گیاهان dehisced دارند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. Flowers dehisce when they release pollen.
[ترجمه گوگل]گلها با انتشار گرده از هم جدا می شوند [ترجمه ترگمان]گل ها وقتی گرده را منتشر می کنند گل ها را رها می کنند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. Dehisce first breath, caused by dry lips and throat discomfort mucosa.
[ترجمه گوگل]باز کردن اولین نفس، ناشی از خشکی لب ها و ناراحتی مخاط گلو [ترجمه ترگمان]اولین نفس نفس کشیدن ناشی از لب های خشک و گلو درد است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Why can fierce dehisce drop tooth dislocate?
[ترجمه گوگل]چرا دندان قطره ای شدید می تواند دررفته شود؟ [ترجمه ترگمان]چرا \"dehisce\" میتونه از جا در بره؟ [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Car attendant cries aloud: " Your go to the toilet should take microphone, she, dehisce comes. "
[ترجمه گوگل]مهماندار ماشین با صدای بلند فریاد می زند: "تو توالت برو باید میکروفن بگیری، او می آید " [ترجمه ترگمان]مهماندار خودرو با صدای بلند فریاد می زند: \" رفتن به دستشویی باید میکروفن را بگیرد، او می آید \" [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید