degtyarev

در کتاب روزها و شب ها نوشته ی الکساندر میخاییلویچ سیمونوف و با ترجمه ی ناصر منصوری در ص ۳۴۹ می نویسد:
"سابوروف در تاریکی به نفرات زنده کشی کرد، موضع مسلسل ها را به کمک گروهبان تعیین نمود، دستور داد در بعضی نقاط سنگرهای عمیق تری حفر شود، و کنگره پناهگاه هایی که در نتیجه ی انفجار نارنجک آسیب دیده بود، تعمیر شود. سپس دو یادداشت یکی برای رامیزوف و یکی برای افسر ارشد فرستاد و خاطرنشان ساخت که احتمالا آلمانی ها با طلوع صبح دست به ضدحمله خواهند زد؛ همچنین نوشت که خودش همانجا خواهد ماند و تنها تقاضایش آنست که توپ ها و تفنگ های ضدتانک هر چه زودتر جابه جا شود در انتهای هر دو یادداشت اضافه کرد؛" و در صورت امکان دو یا سه تفنگ ضد تانک برای ما بفرستید. " پیکی که به نزد رامیزوف رفت، هیچگاه بازنگشت؛ یا به دلیل آنکه در بین راه کشته شده بود، و یا به دلیل آنکه کاری از دست رامیزوف بر نمی آمد. اما پنج یا ده دقیقه بعد، وقتی هوا رو به روشنی گذاشته بود، دو ارابه توپ ٤٥ میلیمتری با چرخ های لاستیکی و پنج متخصص با "دگتیاروکا"های لوله بلندشان همراه با چند سرباز مسلح به آنها پیوستند. آننسکی در یادداشتی که پیک به همراه خود آورده بود، نوشته بود، " این تمام آن چیزی است که می توانستم مهیا کنم، خودتان را حفظ کنید. "
... [مشاهده متن کامل]