degrading

/dɪˈɡreɪdɪŋ//dɪˈɡreɪdɪŋ/

معنی: پست کننده
معانی دیگر: تحقیر کننده، خوار کننده، موهن

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
مشتقات: degradingly (adv.), degradingness (n.)
• : تعریف: tending to debase or humiliate.
مشابه: ignominious, menial

- a degrading loss to a weak team
[ترجمه گوگل] باخت تحقیرآمیز به یک تیم ضعیف
[ترجمه ترگمان] از دست دادن یه تیم ضعیف
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. a degrading attitude toward women
نگرش تحقیرآمیز نسبت به زنان

2. She felt he was degrading her by making her report to the director.
[ترجمه گوگل]او احساس کرد که او با ارائه گزارش خود به کارگردان او را تحقیر می کند
[ترجمه ترگمان]احساس می کرد که با ساختن گزارش به کارگردان او را خوار و خفیف کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Prisoners of war were subjected to inhuman and degrading treatment.
[ترجمه گوگل]اسیران جنگی مورد رفتار غیرانسانی و تحقیرآمیز قرار گرفتند
[ترجمه ترگمان]اسیران جنگی در معرض رفتار غیر انسانی و تحقیر کننده قرار داشتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. No one should have to suffer such degrading treatment.
[ترجمه گوگل]هیچ کس نباید متحمل چنین رفتار تحقیرآمیزی شود
[ترجمه ترگمان]هیچ کس نباید چنین درمان خفت باری را تحمل کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. He found the work extremely degrading.
[ترجمه گوگل]او کار را به شدت تحقیرآمیز می‌دانست
[ترجمه ترگمان]کار را خیلی پست و پست کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Many people agree that pornography is degrading to women.
[ترجمه گوگل]بسیاری از مردم موافق هستند که پورنوگرافی برای زنان تحقیرآمیز است
[ترجمه ترگمان]بسیاری از مردم بر این باورند که پورنوگرافی برای زنان تحقیر آمیز است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. It was very degrading to be punished in front of the whole class.
[ترجمه گوگل]تنبیه شدن در حضور تمام کلاس بسیار تحقیرکننده بود
[ترجمه ترگمان]جلوی همه کلاس باید تنبیه می شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The refugees had suffered degrading and inhuman treatment.
[ترجمه گوگل]پناهندگان از رفتار تحقیرآمیز و غیرانسانی رنج برده بودند
[ترجمه ترگمان]این پناهندگان متحمل برخورد غیرانسانی و غیر انسانی شده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Mr Porter was subjected to a degrading strip-search.
[ترجمه گوگل]آقای پورتر تحت یک جستجوی نواری تحقیرآمیز قرار گرفت
[ترجمه ترگمان]آقای پورتر در معرض یک جستجوی پست کننده قرار داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Even if he did feel it was degrading to him here.
[ترجمه گوگل]حتی اگر احساس می کرد اینجا برایش تحقیرآمیز است
[ترجمه ترگمان]حتی اگر احساس می کرد که این جا برای او پست است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. But the women continue to suffer a degrading subjugation.
[ترجمه گوگل]اما زنان همچنان از انقیاد تحقیرآمیز رنج می برند
[ترجمه ترگمان]اما زن ها همچنان سرکوب degrading را تحمل می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Many of the remarks were degrading to women and minorities.
[ترجمه گوگل]بسیاری از اظهارات برای زنان و اقلیت ها تحقیرآمیز بود
[ترجمه ترگمان]بسیاری از این گفته ها تحقیر زنان و اقلیت ها بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Cruel, inhuman or degrading treatment or punishment Article 7 prohibits the use of cruel, inhuman or degrading treatment or punishment.
[ترجمه گوگل]رفتار یا مجازات ظالمانه، غیرانسانی یا تحقیرآمیز ماده 7 استفاده از رفتار یا مجازات ظالمانه، غیرانسانی یا تحقیرآمیز را ممنوع کرده است
[ترجمه ترگمان]ماده ۷ استفاده از رفتار ظالمانه، غیر انسانی یا تحقیر کننده را ممنوع می سازد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. They had to deal with more degrading things in their lives.
[ترجمه گوگل]آنها مجبور بودند با چیزهای تحقیرآمیزتری در زندگی خود دست و پنجه نرم کنند
[ترجمه ترگمان]آن ها مجبور بودند با چیزهای بیشتری در زندگی خود سر و کار داشته باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

پست کننده (صفت)
degrading

انگلیسی به انگلیسی

• humiliating, lowering

پیشنهاد کاربران

شاید معنی از دست رفتن هم بده
Degrading the information
از دست رفتن اطلاعات
شان یک نفر را پایین میاره.
کاهش دادن
بدون افت کیفیت
تحقیر کننده یا کوچک کننده
مخدوش، تجزیه، خرابی
شیمی:تخریب
تحقیرآمیز

بپرس