degraded

/dɪˈɡreɪdəd//dɪˈɡreɪdɪd/

معنی: خوار، پست یاخفیف شده
معانی دیگر: تحقیر شده، خوار شده، فروزینه شده، نزول یافته، گمراه شده، فاسد شده

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
مشتقات: degradedly (adv.), degradedness (n.)
(1) تعریف: below normal standards; uncivilized or depraved.
مشابه: rotten, vile

- He had sunk to a degraded life of vice.
[ترجمه گوگل] او در یک زندگی پست و رذیله غرق شده بود
[ترجمه ترگمان] او به یک زندگی ناقص فساد تن داده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: lowered in rank, position, importance, or the like.
متضاد: exalted

جمله های نمونه

1. feel degraded
احساس هتک آبرو کردن،احساس خفت کردن

2. statesmen whom greed has degraded into nepotists
دولتمردانی که به خاطر حرص و آز به کارچاق کنی می پردازند

3. He was degraded for being drunk.
[ترجمه گوگل]او به دلیل مستی تحقیر شد
[ترجمه ترگمان] بخاطر اینکه مست کرده بود، فاسد شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. I felt degraded by having to ask for money.
[ترجمه گوگل]به خاطر اینکه مجبور شدم پول بخواهم احساس پستی کردم
[ترجمه ترگمان]از اینکه مجبور بودم از شما پول بخواهم، خوار و خفیف شدم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The Party is being degraded by its acceptance of secret donations.
[ترجمه گوگل]حزب با پذیرش کمک های مخفیانه در حال تحقیر است
[ترجمه ترگمان]این حزب با پذیرش کمک های پنهانی از خود تنزل خواهد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The major was degraded for disobeying orders.
[ترجمه گوگل]سرگرد به دلیل سرپیچی از دستورات تنزل یافت
[ترجمه ترگمان]سرگرد از دستورها سرپیچی کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. He was degraded from director to assistant director.
[ترجمه علی رورال] او از کارگردان به دستیار کارگردان تنزل یافت
|
[ترجمه گوگل]او از کارگردان به دستیار کارگردان تنزل یافت
[ترجمه ترگمان]او از رئیس بیمارستان به عنوان معاون رئیس خلع شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Every day the environment is further degraded by toxic wastes.
[ترجمه گوگل]هر روز محیط زیست توسط زباله های سمی بیشتر تخریب می شود
[ترجمه ترگمان]هر روز محیط زیست به وسیله مواد سمی تخریب می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The dolphin's habitat is being rapidly degraded.
[ترجمه گوگل]زیستگاه این دلفین به سرعت در حال تخریب است
[ترجمه ترگمان]سکونت گاه دلفین ها به سرعت تنزل می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. She degraded herself by cheating and telling lies.
[ترجمه گوگل]او با تقلب و دروغ گفتن خود را تحقیر کرد
[ترجمه ترگمان]او خود را از فریب دادن و دروغ گفتن محروم کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The sergeant was degraded to buck private.
[ترجمه گوگل]گروهبان به خصوصی تنزل یافت
[ترجمه ترگمان]گروهبان به شدت از هم جدا شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Some members said it degraded the chamber to allow outlaws wearing masks to address it.
[ترجمه گوگل]برخی از اعضا گفتند که این اتاق را تحقیر می کند تا به قانون شکنانی که ماسک می پوشند اجازه رسیدگی به آن را بدهد
[ترجمه ترگمان]برخی از اعضا گفتند که این اتاق، این اتاق را ویران کرده است تا به سازمان های غیرقانونی اجازه پرداختن به آن را بدهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Can't you see how I'd feel so degraded?
[ترجمه گوگل]آیا نمی بینید که من چگونه اینقدر احساس پستی می کنم؟
[ترجمه ترگمان]نمی بینی چه قدر احساس خوار شدن می کنم؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. It argued that work is continually de-skilled and degraded through the interaction of technical change and international patterns of capital accumulation.
[ترجمه گوگل]این استدلال می کرد که کار به طور مداوم از طریق تعامل تغییرات فنی و الگوهای بین المللی انباشت سرمایه بی مهارت و تنزل می یابد
[ترجمه ترگمان]این گزارش استدلال می کند که کار به طور مستمر از طریق برهم کنش تغییرات فنی و الگوهای بین المللی انباشت سرمایه به طور مداوم انجام می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Some degraded sections of higher level limestone on present reef flats may represent interglacial or Post-glacial higher sea levels.
[ترجمه گوگل]برخی از بخش‌های تخریب شده سنگ آهک سطح بالاتر در صخره‌های کنونی ممکن است سطح دریاهای بالاتر بین یخبندان یا پس از یخبندان را نشان دهند
[ترجمه ترگمان]برخی بخش های تخریب شده از سنگ آهک سطح بالاتر در حال حاضر ممکن است نشانگر interglacial یا Post سطح بالاتر از یخچال باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

خوار (صفت)
abject, contemptible, debased, degraded, despicable, abused, wretched, hangdog

پست یا خفیف شده (صفت)
degraded

تخصصی

[نساجی] تغییر یافته

انگلیسی به انگلیسی

• lowered in value; morally unrestrained; lowered in rank or position

پیشنهاد کاربران

کاهش یافتن . . .
خوار، تحقیر شده
مثال:
And we will expel them from it, abased and degraded
و ما آنها را از آنجا سرافکنده و خوار بیرون خواهیم کرد.
�وَلَنُخْرِجَنَّهُمْ مِنْهَا أَذِلَّةً وَهُمْ صَاغِرُونَ�
خارو خفیف
پست
تخریب شده
تجزیه شده
تضعیف
تخریب
نازل

بپرس