defy belief

پیشنهاد کاربران

### 1. Defy ( فعل - سرپیچی کردن، به چالش کشیدن )
- She chose to defy her parents and follow her own dreams.
او تصمیم گرفت از والدینش سرپیچی کند و دنبال رؤیاهای خودش برود.
- - -

...
[مشاهده متن کامل]

### 2. Defiant ( صفت - سرکش، نافرمان )
- The child gave a defiant look and refused to apologize.
کودک با نگاهی سرکش به او نگاه کرد و از عذرخواهی سر باز زد.
- - -
### 3. Defiance ( اسم - سرپیچی، مقاومت، نافرمانی )
- His words were full of defiance against the system.
سخنانش پر از نافرمانی نسبت به نظام بود.
- - -
### 4. Defyingly ( قید - به صورت چالش برانگیز یا نافرمان )
- She stood defyingly in front of the guards.
او با حالتی چالش برانگیز جلوی نگهبان ها ایستاد.
- - -
### 5. Defiant attitude / tone
- His defiant attitude made it hard for anyone to work with him.
طرز برخورد سرکشانه اش باعث شده بود همکاری با او دشوار شود.
- - -
### 6. Act of defiance
- Burning the flag was seen as an act of defiance.
آتش زدن پرچم به عنوان عملی از نافرمانی تلقی شد.
- - -
### 7. Look defiant / speak defiantly
- He spoke defiantly to the officer.
او با حالتی نافرمان با افسر صحبت کرد.
عبارات رایج :
### 1. Defy authority
- He openly defied the school authorities.
او آشکارا با مسئولان مدرسه مخالفت کرد.
- - -
### 2. Defy the odds
- She defied the odds and survived the accident.
او برخلاف همهٔ احتمالات از آن تصادف جان سالم به در برد.
- - -
### 3. Defy expectations
- The team defied expectations and won the championship.
تیم برخلاف انتظار همه، قهرمان شد.
- - -
### 4. Defy orders
- The soldier was punished for defying direct orders.
آن سرباز به خاطر سرپیچی از دستورات مستقیم مجازات شد.
- - -
### 5. Defy logic / reason
- His decision defies logic.
تصمیم او با منطق جور در نمی آید.
- - -
### 6. Defy gravity
- The acrobat performed stunts that seemed to defy gravity.
آن بندباز حرکاتی انجام داد که انگار قانون جاذبه را نقض می کرد.
- - -
### 7. Defy the law
- Anyone who defies the law must be held accountable.
هر کسی که قانون را زیر پا بگذارد باید پاسخگو باشد.
- - -
### 8. Defy tradition
- The artist defied tradition with her bold new style.
آن هنرمند با سبک جدید و جسورانه اش سنت ها را شکست.
- - -
### 9. Defy the government
- Protesters defied the government’s ban on public gatherings.
معترضان با ممنوعیت تجمعات عمومی از سوی دولت مخالفت کردند.
- - -
### 10. Defy death
- He defied death multiple times during the war.
او در طول جنگ چندین بار با مرگ روبه رو شد و زنده ماند.
chatgpt

غیرقابل باور

بپرس