1. the un tried to defuse the situation in that country
سازمان ملل کوشید که وضعیت آن کشور را آرام کند.
2. The organization helped defuse potentially violent situations.
 [ترجمه گوگل]این سازمان به خنثی کردن شرایط بالقوه خشونت آمیز کمک کرد 
[ترجمه ترگمان]این سازمان به خنثی کردن وضعیت های بالقوه خشونت آمیز کمک کرده است 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
3. Beth's quiet voice helped to defuse the situation.
 [ترجمه گوگل]صدای آرام بث به خنثی کردن اوضاع کمک کرد 
[ترجمه ترگمان]صدای آرام بت کمک کرد تا اوضاع را خنثی کند 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
4. Local police are trying to defuse racial tension in the community.
 [ترجمه گوگل]پلیس محلی در تلاش است تا تنش های نژادی را در جامعه کاهش دهد 
[ترجمه ترگمان]پلیس محلی می کوشد تا تنش نژادی را در جامعه خنثی کند 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
5. The bomb blew up as experts tried to defuse it.
 [ترجمه گوگل]این بمب زمانی منفجر شد که کارشناسان تلاش کردند آن را خنثی کنند 
[ترجمه ترگمان]این بمب زمانی منفجر شد که متخصصان سعی در خنثی کردن آن داشتند 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
6. The peacekeepers are trained to defuse potentially explosive situations.
 [ترجمه گوگل]نیروهای حافظ صلح برای خنثی کردن موقعیت های انفجاری بالقوه آموزش دیده اند 
[ترجمه ترگمان]نیروهای حافظ صلح برای خنثی کردن موقعیت های بالقوه انفجاری آموزش دیده اند 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
7. She often used humour to defuse tension in meetings.
 [ترجمه گوگل]او اغلب از طنز برای کاهش تنش در جلسات استفاده می کرد 
[ترجمه ترگمان]او اغلب از طنز برای خنثی کردن تنش در جلسات استفاده می کرد 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
8. It, too, has been trying to defuse tensions.
 [ترجمه گوگل]همچنین تلاش کرده است تنش ها را کاهش دهد 
[ترجمه ترگمان]آن نیز می کوشد تا تنش های موجود را خنثی کند 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
9. Mr and Mrs Jones try very hard to defuse difficult situations.
 [ترجمه گوگل]آقا و خانم جونز خیلی تلاش می کنند تا موقعیت های سخت را خنثی کنند 
[ترجمه ترگمان]آقا و خانم جونز خیلی سخت تلاش می کنند تا وضعیت های دشوار را خنثی کنند 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
10. Diplomats are trying to defuse the situation.
 [ترجمه گوگل]دیپلمات ها در تلاش هستند تا اوضاع را خنثی کنند 
[ترجمه ترگمان]دیپلمات ها در تلاشند تا این وضعیت را خنثی کنند 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
11. You can always bank on Ally McCoist to defuse the tension.
 [ترجمه گوگل]شما همیشه می توانید از Ally McCoist برای کاهش تنش استفاده کنید 
[ترجمه ترگمان]شما می توانید همیشه روی Ally McCoist کلیک کنید تا تنش را خنثی کنید 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
12. I was trying to defuse a volatile situation.
 [ترجمه گوگل]سعی میکردم یک موقعیت ناپایدار را خنثی کنم 
[ترجمه ترگمان] داشتم سعی می کردم یه موقعیت ناپایدار رو خنثی کنم 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
13. They have helped to defuse the arguments about teaching style and concentrate attention upon content and delivery.
 [ترجمه گوگل]آنها به خنثی کردن بحث در مورد سبک تدریس و تمرکز توجه بر محتوا و ارائه کمک کرده اند 
[ترجمه ترگمان]آن ها به خنثی کردن بحث های مربوط به سبک آموزش و توجه به محتوا و تحویل کمک کرده اند 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
14. They know how helpful tears are to defuse tension and how constructive their aftermath can be.
 [ترجمه گوگل]آنها میدانند که اشکها چقدر برای کاهش تنش مفید هستند و عواقب بعدی آنها چقدر میتواند سازنده باشد 
[ترجمه ترگمان]آن ها می دانند که چگونه اشک های مفیدی می توانند تنش را خنثی کنند و چگونه عواقب بعدی آن ها می تواند مفید باشد 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
15. Diplomatic efforts to defuse the crisis have been equally chaotic.
 [ترجمه گوگل]تلاش های دیپلماتیک برای خنثی کردن بحران به همان اندازه بی نظم بوده است 
[ترجمه ترگمان]تلاش های دیپلماتیک برای خنثی کردن این بحران به یک اندازه آشفته بوده است 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید