1. The grant helped defray the expenses of the trip.
[ترجمه گوگل]کمک مالی به پرداخت هزینه های سفر کمک کرد
[ترجمه ترگمان]این کمک به پرداخت مخارج سفر کمک کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. I've enough money to defray expenses.
[ترجمه گوگل]من پول کافی برای پرداخت هزینه ها دارم
[ترجمه ترگمان]برای پرداخت هزینه ها به اندازه کافی پول دارم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. The company will defray all your expenses, including car hire.
[ترجمه گوگل]این شرکت تمام هزینه های شما از جمله کرایه ماشین را تقبل می کند
[ترجمه ترگمان]شرکت تمام هزینه های شما از جمله کرایه ماشین را پرداخت می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. The proceeds from the competition help to defray the expenses of the evening.
[ترجمه گوگل]درآمد حاصل از مسابقه به پرداخت هزینه های شب کمک می کند
[ترجمه ترگمان]درآمد حاصل از رقابت، مخارج شب را پرداخت می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. My father has to defray my education.
[ترجمه گوگل]پدرم باید هزینه تحصیل من را بپردازد
[ترجمه ترگمان]پدرم مجبور است تحصیلاتم را بپردازد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Donations are welcome to defray expenses.
[ترجمه گوگل]از کمک های مالی برای پرداخت هزینه ها استقبال می شود
[ترجمه ترگمان]کمک های خیریه برای پرداخت هزینه های پرداخت مورد استقبال قرار می گیرند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. This would substantially defray the cost of operating a lunar base.
[ترجمه گوگل]این امر به طور قابل ملاحظه ای هزینه عملیات یک پایگاه قمری را جبران می کند
[ترجمه ترگمان]این به طور قابل توجهی هزینه راه اندازی یک پایگاه قمری را پرداخت می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. And they allow boat owners the chance to defray costs by chartering out their vessels through the club.
[ترجمه گوگل]و آنها به صاحبان قایق این شانس را می دهند که با اجاره کشتی های خود از طریق باشگاه، هزینه ها را پرداخت کنند
[ترجمه ترگمان]و به مالکان کشتی این امکان را می دهد که با تخلیه کشتی های خود از طریق باشگاه هزینه ها را پرداخت کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. They strained their credit in order to defray expenses that are ( not ) of prime necessity.
[ترجمه گوگل]آنها اعتبار خود را به منظور پرداخت هزینه هایی که (نه) ضروری هستند، کاهش دادند
[ترجمه ترگمان]آن ها اعتبار خود را تحت فشار قرار دادند تا هزینه هایی که ضروری نیستند را پرداخت کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. What is rights and interests kind defray, what is asset kind defray?
[ترجمه گوگل]استیضاح حقوق و منافع چیست، استیضاح نوع دارایی چیست؟
[ترجمه ترگمان]چه چیزی حقوق و منافع را پرداخت می کند، چه چیزی بودجه ای را تامین می کند؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. As a result of economic depression, of defray of American whole advertisement add fast putting delay.
[ترجمه گوگل]به عنوان یک نتیجه از رکود اقتصادی، پرداخت هزینه کل تبلیغات آمریکایی به تاخیر در قرار دادن سریع اضافه می شود
[ترجمه ترگمان]در نتیجه رکود اقتصادی، پرداخت هزینه کل تبلیغات آمریکایی به تعویق می اندازد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. His bunkhouse vacations help defray the expense of two summer ranch hands.
[ترجمه گوگل]تعطیلات خانههای تختخوابشوی او به پرداخت هزینه دو مزرعه تابستانی کمک میکند
[ترجمه ترگمان]تعطیلات bunkhouse به پرداخت هزینه دو کارگر مزرعه تابستانی کمک می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. We defray this charge when you pay your sundry fees bill.
[ترجمه گوگل]زمانی که شما قبض هزینه های مختلف خود را پرداخت می کنید، این هزینه را پرداخت می کنیم
[ترجمه ترگمان]ما این پول رو متحمل شدیم که شما پول sundry رو پرداخت کردین
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Am I allowed to work to defray the costs?
[ترجمه گوگل]آیا اجازه دارم برای پرداخت هزینه ها کار کنم؟
[ترجمه ترگمان]آیا من مجاز هستم که مخارج را پرداخت کنم؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید