defrauder


معنی: متقلب، گول زدن
معانی دیگر: فریبکار

مترادف ها

متقلب (اسم)
adulterer, cheat, defrauder, falsifier, gyp, shammer, swindler, shark

گول زدن (اسم)
defrauder

انگلیسی به انگلیسی

• cheat, trickster, one guilty of fraud

پیشنهاد کاربران

متقلب. فریبکار. گول زن
مثال:
Woe to the defrauders who use short measure,
وای بر فریبکاران و متقلبان که پیمانه ها را کم می گیرند.
�وَیْلٌ لِلْمُطَفِّفِینَ�

بپرس