defragment

جمله های نمونه

1. Enhance computer performance, convert operating systems, defragment partitions, optimize your hard disk partitions cluster size.
[ترجمه گوگل]بهبود عملکرد کامپیوتر، تبدیل سیستم عامل ها، یکپارچه سازی پارتیشن ها، بهینه سازی اندازه خوشه پارتیشن های دیسک سخت
[ترجمه ترگمان]بهبود عملکرد کامپیوتر، تبدیل سیستم های عامل، پارتیشن های گرداننده، بهینه سازی دیسک سخت شما اندازه خوشه را بهینه سازی می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Safely cleans registry junk, compacts registry bloats and defragment the whole registry for maximum performance.
[ترجمه گوگل]آشغال های رجیستری را با خیال راحت پاک می کند، ورقه های رجیستری را فشرده می کند و کل رجیستری را برای حداکثر کارایی یکپارچه می کند
[ترجمه ترگمان]صحیح صحیح صحیح
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. I want to defragment my disk.
[ترجمه گوگل]من می خواهم دیسکم را یکپارچه کنم
[ترجمه ترگمان]می خوام disk رو پاره کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Scrub: Reprocessing packets to normalize and defragment them.
[ترجمه گوگل]Scrub: پردازش مجدد بسته ها برای عادی سازی و یکپارچه سازی آنها
[ترجمه ترگمان]Scrub: بسته های Reprocessing برای عادی کردن و defragment کردن آن ها
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. High - speed Disk Defrag function defragment hard drives up to 10 times faster than other defragmentation tools.
[ترجمه گوگل]عملکرد Disk Defrag با سرعت بالا، هارد دیسک ها را تا 10 برابر سریعتر از سایر ابزارهای یکپارچه سازی یکپارچه می کند
[ترجمه ترگمان]تابع Defrag با سرعت بالا defragment هارد دیسک را به سرعت ۱۰ برابر سریع تر از دیگر ابزارهای defragmentation بالا می برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. If you use this setting, Disk Defragmenter will defragment your drive.
[ترجمه گوگل]اگر از این تنظیم استفاده می کنید، Disk Defragmenter درایو شما را یکپارچه سازی می کند
[ترجمه ترگمان]اگر از این تنظیمات استفاده کنید، Defragmenter دیسک درایو شما را کاهش می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. For this reason, an online defragmentation tool exists to defragment both the file system and individual files for improved performance.
[ترجمه گوگل]به همین دلیل، یک ابزار یکپارچه سازی آنلاین برای یکپارچه سازی سیستم فایل و فایل های فردی برای بهبود عملکرد وجود دارد
[ترجمه ترگمان]به همین دلیل یک ابزار defragmentation آنلاین وجود دارد که هم سیستم فایل و هم فایل های فردی را برای بهبود عملکرد بهبود بخشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. To defragment this drive, click the Help button, and then carry out the procedure.
[ترجمه گوگل]برای یکپارچه سازی این درایو، روی دکمه Help کلیک کنید و سپس این روش را انجام دهید
[ترجمه ترگمان]برای defragment این دیسک گردان، روی دکمه راهنما کلیک کرده، و سپس روش را اجرا کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. For a start, defragment should go without saying, but it is surprising how few people do this regularly.
[ترجمه گوگل]برای شروع، یکپارچه سازی باید بدون گفتن باشد، اما تعجب آور است که تعداد کمی از مردم این کار را به طور منظم انجام می دهند
[ترجمه ترگمان]برای شروع، defragment باید بدون گفتن ادامه دهد، اما شگفت انگیز است که چند نفر این کار را به طور مرتب انجام می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. For each defragment. a message appears in the online log at the start of defragmentation.
[ترجمه گوگل]برای هر یکپارچه سازی در شروع یکپارچه سازی یک پیام در لاگ آنلاین ظاهر می شود
[ترجمه ترگمان]برای هر defragment یک پیغام در زمان آغاز of به صورت آنلاین ظاهر می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Use the dynamic duo of chkdsk and defrag to check your hard disks for errors and defragment files to keep your storage in good shape.
[ترجمه گوگل]از دو داینامیک chkdsk و یکپارچه سازی استفاده کنید تا دیسک های سخت خود را از نظر خطا بررسی کنید و فایل های یکپارچه سازی را انجام دهید تا فضای ذخیره سازی خود را در شکل خوبی نگه دارید
[ترجمه ترگمان]از گروه دوتایی دینامیک of و defrag استفاده کنید تا دیسک های سخت خود را برای خطاها و فایل های defragment چک کنید تا محل نگهداری شما را به شکل مناسب نگه دارید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Your file system Performance can be improved. It is recommended that you defragment now . Defragment now.
[ترجمه گوگل]عملکرد سیستم فایل شما را می توان بهبود بخشید توصیه می شود اکنون یکپارچه سازی کنید اکنون یکپارچه سازی کنید
[ترجمه ترگمان]عملکرد سیستم پرونده ای شما می تواند بهبود یابد توصیه می شود که حالا you حالا دی گه گریه نکن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Analyze the target volume before you install large applications and defragment the volume if necessary.
[ترجمه گوگل]قبل از نصب برنامه های بزرگ حجم مورد نظر را تجزیه و تحلیل کنید و در صورت لزوم حجم را یکپارچه سازی کنید
[ترجمه ترگمان]قبل از نصب برنامه های بزرگ و اضافه کردن حجم در صورت لزوم، حجم هدف را آنالیز کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• reunite files that were previously stored on various parts of a hard disk into one successive block

پیشنهاد کاربران

↩️ دوستان لطفاً به این توضیحات خوب دقت کنید:
📋 در زبان انگلیسی یک root word داریم به اسم frag/fract
📌 این ریشه، معادل "break" می باشد؛ بنابراین کلماتی که این ریشه را در خود داشته باشند، به "break" مربوط هستند.
...
[مشاهده متن کامل]

📂 مثال:
🔘 fracture: a ‘break’ in a bone or structure
🔘 fragment: a small piece ‘broken’ off from something larger
🔘 fragile: easily ‘broken’ or damaged
🔘 fraction: a part ‘broken’ off from a whole
🔘 infraction: a violation or ‘breaking’ of a rule or law
🔘 refract: to ‘break’ the direction of light or sound
🔘 refraction: the ‘breaking’ of light as it passes through a medium
🔘 fractious: tending to ‘break’ into arguments or cause trouble
🔘 fragmentation: the process of ‘breaking’ into smaller parts
🔘 defragment: to reorganize and repair ‘broken’ digital storage
🔘 fractured: having been ‘broken’ or damaged
🔘 fragility: the quality of being easily ‘broken’ or delicate

یکپارچه سازی دیسک کامپیوتر یا بعبارتی مرتب کردن اطلاعات موجود بر روی دیسک جهت افزایش سرعت دسترسی به فایل ها و برنامه ها.

بپرس