1. They bowed deferentially as she came into the room.
[ترجمه گوگل]وقتی او وارد اتاق شد با احترام تعظیم کردند
[ترجمه ترگمان]هنگامی که وارد اتاق شد، مودبانه تعظیم کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]هنگامی که وارد اتاق شد، مودبانه تعظیم کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. The old man spoke deferentially.
[ترجمه گوگل]پیرمرد با احترام صحبت کرد
[ترجمه ترگمان]پیرمرد با احترام تمام گفت:
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]پیرمرد با احترام تمام گفت:
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. Meeting the deferentially is try every means avoid to suffer reprimand when his mood is bad.
[ترجمه گوگل]ملاقات احترام آمیز این است که سعی کنید از هر طریقی که حال او بد است، از سرزنش خودداری کنید
[ترجمه ترگمان]جلسه با احترام تمام به هر معنی است که هنگام بد بودن وضعیت، از توبیخ اجتناب کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]جلسه با احترام تمام به هر معنی است که هنگام بد بودن وضعیت، از توبیخ اجتناب کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Alone with Val after dinner, he sipped deferentially and answered the advances of his new - found brother - in - law .
[ترجمه گوگل]تنها با وال بعد از شام، او با احترام جرعه جرعه ای نوشید و به پیشوازهای برادر شوهر تازه پیدا شده اش پاسخ داد
[ترجمه ترگمان]مارتین پس از شام تنها با وال تنها ماند و با احترام بیشتری لب به سخن گشود و به پیشرفت های باجناق جدیدش پاسخ داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]مارتین پس از شام تنها با وال تنها ماند و با احترام بیشتری لب به سخن گشود و به پیشرفت های باجناق جدیدش پاسخ داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. So our feelings are deferentially NOT a good guide to show us what's right and wrong.
[ترجمه گوگل]بنابراین احساسات ما از لحاظ احترامی راهنمای خوبی برای نشان دادن درست و نادرست بودن آن نیستند
[ترجمه ترگمان]بنابراین، احساسات ما با احترام به ما نشان می دهند که چه چیزی درست و غلط است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]بنابراین، احساسات ما با احترام به ما نشان می دهند که چه چیزی درست و غلط است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. He always acts so deferentially around his supervisor.
[ترجمه گوگل]او همیشه در اطراف سرپرست خود بسیار محترمانه عمل می کند
[ترجمه ترگمان]او همیشه با احترام به سرپرست خود عمل می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]او همیشه با احترام به سرپرست خود عمل می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. As he moved into the darkened hallway he could see those conifers bowing deferentially to the strong breeze.
[ترجمه گوگل]همانطور که به داخل راهروی تاریک حرکت کرد، میتوانست آن درختان مخروطی را ببیند که با احترام در برابر نسیم قوی تعظیم میکنند
[ترجمه ترگمان]وقتی به سمت راهروی تاریک حرکت می کرد، those را که با احترام به نسیم قوی خم شده بود می دید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]وقتی به سمت راهروی تاریک حرکت می کرد، those را که با احترام به نسیم قوی خم شده بود می دید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. The armed man arrogantly questioned him for a moment and he was answered deferentially and quickly.
[ترجمه گوگل]مرد مسلح با گستاخی لحظه ای او را مورد بازخواست قرار داد و پاسخ متواضعانه و سریع دریافت کرد
[ترجمه ترگمان]مرد مسلح به یک لحظه از او سوال کرد و با احترام و احترام پاسخ داد:
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]مرد مسلح به یک لحظه از او سوال کرد و با احترام و احترام پاسخ داد:
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. " Now, let me see, ' said Hurstwood, looking over Carrie's shoulder very deferentially.
[ترجمه گوگل]هرستوود در حالی که بسیار متواضعانه به شانه کری نگاه کرد، گفت: «حالا، بگذار ببینم
[ترجمه ترگمان]Hurstwood با احترام به شانه کری نگاه کرد و گفت: حالا، بذار ببینم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]Hurstwood با احترام به شانه کری نگاه کرد و گفت: حالا، بذار ببینم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید