defender

/dəˈfen.dər//dəˈfen.dər/

معنی: پدافندگر، شفیع
معانی دیگر: مدافع

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: someone who believes in and supports a person, plan, idea, or the like.

- Martin Luther King, Jr. was a prominent defender of freedom.
[ترجمه گوگل] مارتین لوتر کینگ از مدافعان برجسته آزادی بود
[ترجمه ترگمان] مارتین لوتر کینگ پسر مدافع برجسته آزادی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: someone or something that guards or protects a person, place, or thing from attack.

(3) تعریف: in sports, someone whose role is to prevent the opposing team from scoring points.

(4) تعریف: an attorney who defends persons accused of crimes, esp. those who are unable to pay for a lawyer; public defender.

جمله های نمونه

1. a passionate defender of women's rights
مدافع پرشور حقوق زنان

2. He gained a reputation as being a staunch defender/supporter of civil rights.
[ترجمه گوگل]او به عنوان یک مدافع / حامی سرسخت حقوق مدنی شهرت پیدا کرد
[ترجمه ترگمان]او به عنوان یک مدافع وفادار و حامی حقوق مدنی شهرتی به دست آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. It's his fourth season as an Arsenal defender.
[ترجمه گوگل]این چهارمین فصل او به عنوان مدافع آرسنال است
[ترجمه ترگمان]این چهارمین فصل او به عنوان مدافع آرسنال است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Simon's a defender, but I always play in midfield.
[ترجمه گوگل]سیمون یک مدافع است، اما من همیشه در خط هافبک بازی می کنم
[ترجمه ترگمان]سیمون یک مدافع است، اما من همیشه در midfield بازی می کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The defender argued down the prosecutor at the court.
[ترجمه گوگل]مدافع در دادگاه با دادستان جر و بحث کرد
[ترجمه ترگمان]مدافع عنوان دادستان را در دادگاه مطرح کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The goalkeeper was injured so a defender had to go in goal.
[ترجمه گوگل]دروازه بان مصدوم شد و یک مدافع مجبور شد وارد دروازه شود
[ترجمه ترگمان]دروازه بان زخمی شد، بنابراین یک مدافع مجبور شد به سمت دروازه برود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. She is a strict defender of Catholic orthodoxy.
[ترجمه گوگل]او مدافع سرسخت ارتدکس کاتولیک است
[ترجمه ترگمان]او مدافع سرسخت آیین کاتولیک است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The defender kicked the ball out of play.
[ترجمه گوگل]مدافع توپ را از بازی بیرون انداخت
[ترجمه ترگمان]مدافع توپ را از بازی درآورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. That new defender is the business!
[ترجمه گوگل]آن مدافع جدید تجارت است!
[ترجمه ترگمان]این مدافع جدید تجارت است!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Our best defender is injured and won't be able to play today.
[ترجمه گوگل]بهترین مدافع ما مصدوم است و امروز نمی تواند بازی کند
[ترجمه ترگمان]بهترین مدافع ما زخمی شده است و امروز قادر به بازی نخواهد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The defender hoofed the ball up the field.
[ترجمه گوگل]مدافع توپ را با سم به زمین زد
[ترجمه ترگمان]مدافع توپ را به زمین برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The defender launched himself at the attacking player, bringing him to the ground.
[ترجمه گوگل]مدافع خود را به سمت بازیکن مهاجم پرتاب کرد و او را روی زمین آورد
[ترجمه ترگمان]مدافع خود را به بازیکن مهاجم معرفی کرد و او را به زمین کشاند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. After being dropped from the team the young defender is considering his future.
[ترجمه گوگل]این مدافع جوان پس از کنار گذاشته شدن از تیم در حال بررسی آینده خود است
[ترجمه ترگمان]مدافع جوان پس از رها شدن از تیم، آینده خود را مد نظر دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. He presented himself as a defender of democracy.
[ترجمه گوگل]او خود را مدافع دموکراسی معرفی کرد
[ترجمه ترگمان]او خود را مدافع دموکراسی معرفی کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. He got round the defender using some slick footwork.
[ترجمه گوگل]او با استفاده از حرکات پایی نرم به دور مدافع رفت
[ترجمه ترگمان]اون با استفاده از یه سری کاره ای احمقانه به طرف مدافع رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

پدافندگر (اسم)
defender

شفیع (اسم)
intercessor, defender, paraclete

تخصصی

[فوتبال] مدافع

انگلیسی به انگلیسی

• protector; person who protects a place against attack; one who defends; vindicator; player positioned in the defensive end of the field, defensive player (sports)
if someone is a defender of a particular idea, belief, or person that has been criticized, they argue or act in support of that idea, belief, or person.
a defender in a game such as football or hockey is a player whose main task is to try and stop the other side scoring.

پیشنهاد کاربران

۱. مدافع ۲. طرفدار. حامی. پشتیبان
مثال:
a defender of the environment.
یک حامی و طرفدار محیط زیست
[اسم خاص]: دیفندر ( یا دفندر )
اشاره به خودروی دیفندر ( Defender ) از شرکت انگلیسی لندرور
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : defend
✅️ اسم ( noun ) : defense / defendant / defender / defenselessness / defensive / defensiveness
✅️ صفت ( adjective ) : defensive / defenseless / defensible
✅️ قید ( adverb ) : defensively
این واژه با واژه ی دفع، مدافع، دفاع، هم ریشه می باشد.
defender ( ورزش )
واژه مصوب: دفاع
تعریف: بازیکنی که در بازی های میدانی و گروهی، مطابق با آرایش تیمی، وظیفۀ اصلی اش ممانعت از گل زدن یا کسب امتیاز توسط حریف است|||متـ . مدافع
پشتیبان، پشتیبانان
حامی، پشتیبان

بپرس