defended


معنی: مصون

جمله های نمونه

1. he defended his actions so assertively that everyone thought he was right
با چنان سماجتی از اعمال خود دفاع می کرد که همه فکر کردند حق با اوست.

2. the newspapers defended her against the accusations
روزنامه ها از او در مقابل اتهامات،حمایت کردند.

3. the soldiers defended the bridge doggedly
سربازان با سرسختی از پل دفاع کردند.

4. the brave soldiers who defended their homeland
سربازان دلیری که از میهن خود دفاع کردند

5. the brave spirits who defended this country
اشخاص شجاعی که از این کشور دفاع کردند

6. the sacrifices of those who defended iran
جانبازی های آنان که از ایران دفاع کردند

مترادف ها

مصون (صفت)
defended, immune, protected, inviolable, untouchable, guarded

پیشنهاد کاربران

بپرس