defend

/dəˈfend//dɪˈfend/

معنی: طرفداری کردن، حمایت کردن، دفاع کردن از، مصون ساختن، محافظت کردن
معانی دیگر: حفظ کردن، حفاظت کردن، (ورزش) دروازه (یا رکورد) را حفظ کردن، پشتیبانی کردن

بررسی کلمه

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: defends, defending, defended
(1) تعریف: to protect from harm, seizure, or intrusion; guard.
مترادف: guard, protect
متضاد: attack
مشابه: bolster, convoy, fight for, fortify, safeguard, secure, shelter, shield

- The army has been called in to defend the city.
[ترجمه گوگل] ارتش برای دفاع از شهر فراخوانده شده است
[ترجمه ترگمان] ارتش برای دفاع از شهر فراخوانده شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- The dog defended its owner from an attacker in the park.
[ترجمه behnam7] سگ در پارک از صاحبش در مقابل مهاجمی محافظت کرد
|
[ترجمه گوگل] سگ در پارک از صاحبش در مقابل مهاجمی دفاع کرد
[ترجمه ترگمان] سگ از مالک خود در پارک دفاع کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- The team is fighting to defend its title.
[ترجمه گوگل] این تیم برای دفاع از عنوان قهرمانی خود می جنگد
[ترجمه ترگمان] این تیم در حال مبارزه برای دفاع از عنوان خود است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- The goalie must defend the team's goal.
[ترجمه گوگل] دروازه بان باید از دروازه تیم دفاع کند
[ترجمه ترگمان] دروازه بان باید از دروازه تیم دفاع کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: to justify or give support to; maintain; uphold.
مترادف: justify, uphold
متضاد: disclaim
مشابه: alibi, assert, hold a brief for, maintain, support, sustain, vindicate

- She forcefully defended her argument.
[ترجمه گوگل] او با قدرت از استدلال خود دفاع کرد
[ترجمه ترگمان] او به شدت از استدلال خود دفاع کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- When he spoke with the principal, he defended his son's actions.
[ترجمه گوگل] وقتی با مدیر مدرسه صحبت می کرد، از عملکرد پسرش دفاع می کرد
[ترجمه ترگمان] وقتی با مدیر صحبت می کرد از کاره ای پسرش دفاع می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- I defended his speaking so frankly because many of us share his opinion but are afraid to speak.
[ترجمه گوگل] من خیلی صریح از صحبت های او دفاع کردم زیرا بسیاری از ما نظر او را داریم اما از صحبت کردن می ترسیم
[ترجمه ترگمان] من از حرف زدن او چنان دفاع کردم که بسیاری از ما عقیده او را به اشتراک می گذاریم اما از صحبت کردن می ترسند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(3) تعریف: to serve as a lawyer in support of (someone).
مشابه: represent

- She defended her client although she was not sure herself of his innocence.
[ترجمه گوگل] او از موکلش دفاع کرد اگرچه خودش از بی گناهی او مطمئن نبود
[ترجمه ترگمان] با آنکه خود را از بی گناهی خود مطمئن نمی ساخت از موکلش دفاع می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
فعل ناگذر ( intransitive verb )
مشتقات: defender (n.)
• : تعریف: to make a defense.
مترادف: fend, protect, resist
متضاد: attack
مشابه: contend, counter, guard, struggle

- These players need to learn how to defend.
[ترجمه Parya] این بازیکنان نیاز دارند دفاع کردن را یاد بگیرند
|
[ترجمه گوگل] این بازیکنان باید یاد بگیرند که چگونه دفاع کنند
[ترجمه ترگمان] این بازیکنان باید یاد بگیرند چطور از آن ها دفاع کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. we will defend our rights even to the extent of giving our lives
ما حتی به قمیت از دست دادن جانمان از حقوق خود دفاع خواهیم کرد.

2. she's running to defend her 400 meteres title.
او می کوشد تا رکورد 400 متر خود را حفظ کند.

3. they were ready to defend any breach in the walls
آنان برای دفاع از هر گونه رخنه در دیوارها آماده بودند.

4. the detachment of five tanks to defend the bridge
گسیل پنج تانک برای دفاع از پل

5. i am radically opposed to your ideas but will defend your freedom of expression
من اساسا با عقاید شما مخالفم ولی از آزادی بیان شما دفاع خواهم کرد.

6. those liberal men who endangered their own lives to defend the rights of others
آن آزاده مردانی که برای دفاع از حقوق دیگران جان خود را به خطر انداختند

7. God defend me from my friends; form my enemy I can defend myself.
[ترجمه گوگل]خدایا از من در برابر دوستانم دفاع کن از دشمن من می توانم از خودم دفاع کنم
[ترجمه ترگمان]خداوند از من از دوستانم دفاع کند و از من دفاع کند و از خودم دفاع کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. God defend [deliver] me from my friends; from my enemies I can [will] defend myself.
[ترجمه گوگل]خدایا مرا از شر دوستانم نجات بده از دشمنانم می توانم از خودم دفاع کنم
[ترجمه ترگمان]خداوند از من دفاع کند، از دوستان من؛ از دشمنان من، از خودم دفاع خواهم کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. We shall defend ourselves to the last breath of man and beast.
[ترجمه گوگل]ما تا آخرین نفس انسان و حیوان از خود دفاع خواهیم کرد
[ترجمه ترگمان]تا آخرین نفس انسان و حیوان از خودمان دفاع خواهیم کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. How can we defend our homeland if we don't have an army?
[ترجمه گوگل]اگر ارتش نداریم چگونه می توانیم از وطن خود دفاع کنیم؟
[ترجمه ترگمان]اگر ارتش نداشته باشیم چطور می توانیم از میهن خود دفاع کنیم؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. She had to defend herself against the guard dog.
[ترجمه گوگل]او باید در برابر سگ نگهبان از خود دفاع می کرد
[ترجمه ترگمان]او مجبور بود در مقابل سگ نگهبان از خودش دفاع کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Some young people are carrying knives to defend themselves.
[ترجمه گوگل]برخی از جوانان برای دفاع از خود چاقو حمل می کنند
[ترجمه ترگمان]برخی جوانان چاقو را باخود حمل می کنند تا از خود دفاع کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Troops have been sent to defend the borders.
[ترجمه گوگل]نیروها برای دفاع از مرزها اعزام شده اند
[ترجمه ترگمان]نیروها برای دفاع از مرزها اعزام شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. We need to defend against military aggression.
[ترجمه گوگل]ما باید در برابر تهاجم نظامی دفاع کنیم
[ترجمه ترگمان]ما باید علیه تجاوز نظامی دفاع کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. We must defend our motherland from the enemy.
[ترجمه گوگل]ما باید از سرزمین مادری خود در برابر دشمن دفاع کنیم
[ترجمه ترگمان]ما باید از سرزمین دشمن دفاع کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. He plans to defend his Olympic crown.
[ترجمه گوگل]او قصد دارد از تاج المپیک خود دفاع کند
[ترجمه ترگمان]او قصد دارد از تاج المپیک خود دفاع کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

17. They tried to defend themselves against the enemy with all their might.
[ترجمه گوگل]با تمام قوا سعی در دفاع از خود در برابر دشمن داشتند
[ترجمه ترگمان]می کوشیدند تا با تمام قدرت خود در مقابل دشمن از خود دفاع کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

18. All our officers are trained to defend themselves against knife attacks.
[ترجمه ماردین] تمام افسران آموزش دیده اند تا ازحملات چاقو دفاع کنند
|
[ترجمه گوگل]همه افسران ما برای دفاع از خود در برابر حملات چاقو آموزش دیده اند
[ترجمه ترگمان]همه افسران ما برای دفاع از خود در برابر حملات چاقو آموزش دیده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

19. I think my position is right, and I'll defend it to the last.
[ترجمه گوگل]فکر می کنم موضع من درست است و تا آخرین لحظه از آن دفاع خواهم کرد
[ترجمه ترگمان]فکر می کنم موقعیت من درست است و تا آخرین لحظه از آن دفاع خواهم کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

طرفداری کردن (فعل)
back, support, side, advocate, approve, favor, defend

حمایت کردن (فعل)
support, stead, aid, assert, defend, protect

دفاع کردن از (فعل)
assert, champion, defend, vindicate

مصون ساختن (فعل)
defend

محافظت کردن (فعل)
shelter, defend, guard

تخصصی

[فوتبال] دفاع
[حقوق] دفاع کردن، منکر شدن، منع کردن، حمایت کردن، تضمین کردن

انگلیسی به انگلیسی

• protect, secure
if you defend someone or something, you take action to protect them.
if you defend someone or something when they have been criticized, you argue in support of them.
a lawyer who defends a person in court tries to show that the charges against the person are not true or that there was an excuse for the crime.
if a sports champion defends his or her title, he or she plays a match or a game against someone who will become the new champion if they win.

پیشنهاد کاربران

1. دفاع کردن از، 2. حفظ کردن از. دفاع کردن از 3. حمایت کردن. طرفداری کردن 4. اثبات کردن. بر کرسی نشاندن
مثال:
Happy are those who dare courageously to defend what they love.
خوشحال کسانی هستند که با شهامت جرات دارند از چیزی که دوستش دارند دفاع کنند.
...
[مشاهده متن کامل]

a fort built to defend Ireland
یک دژ نظامی برای دفاع از ایرلند ساخته شد.
he defended his policy
او سیاست و خط مشی خود را بر کرسی نشاند.
the manager defended his players
مدیر تیم از بازیکنانش حمایت و طرفداری کرد.

پذیرش در برابر پس زنی و گذار
دفاع کردن
مثال: The lawyer will defend her client in court.
وکیل در دادگاه موکل خود را دفاع می کند.
دفاع کردن از. جالب توجه است که بعد از آن از حرف اضافه from نمی آید زیرا خود کلمه defend معنی دفاع کردن از. . . میدهد .
طرفداری کردن - دفاع کردن از
💠 Scientists on panel defending ultra - processed foods linked to food firms
. . .
Exclusive: three out of five at briefing playing down concerns over UPFs have ties to makers of such foods
...
[مشاهده متن کامل]

. . .
Three out of five scientists on an expert panel that suggested ultra - processed foods ( UPFs ) are being unfairly demonised have ties to the world’s largest manufacturers of the products, the Guardian can reveal.
@TheGuardian. com

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : defend
✅️ اسم ( noun ) : defense / defendant / defender / defenselessness / defensive / defensiveness
✅️ صفت ( adjective ) : defensive / defenseless / defensible
✅️ قید ( adverb ) : defensively
Protect; to protect someone or something from one place to another
مثال برای دو معنی:
The brave soldiers defended our country.
دِفاعیدَن.
پدافندیدن
defend ( verb ) = justify ( verb )
به معناهای: توجیه کردن، موجه جلوه دادن، دلیل آوردن، دفاع کردن
Secure
دفاع
Years ago, on this day, we both defended together for an hour
سالها پیش ، در این روز ، هر دو با هم یک ساعت دفاع کردیم
دفاع کردن
my sister defended me when dad said I was lazy
خواهرم از من دفاع کرد وقتی پدر گفت من تنبل هستم🗼
to protect someone or something from
danger
مدافع بودن
دفاع کردن از پایان نامه یا تز دکتری
مثال:
He will defend his PhD thesis "Plasmonics and Light–Matter Interactions in Two - dimensional Materials" on 23 august at 10.
او در 23 آگوست ساعت 10 از تز خود تحت عنوان �پلاسمونیک و برهمکنش نور - ماده در مواد دوبعدی� دفاع خواهد کرد.
فعل:
resist an attack made on ( someone or something ) ; protect from harm or danger. مقاومت در برابر حمله ی ( کسی یا چیزی ) ؛ از آسیب یا خطر محافظت کردن.
"we shall defend our island, whatever the cost""ما هر قیمتی از جزیره ی ما دفاع خواهیم کرد، "
...
[مشاهده متن کامل]

conduct the case for ( the party being accused or sued ) in a lawsuit. پرونده ( طرف متهم یا شکایت )
"he is a lawyer who specializes in defending political prisoners"
"او یک وکیل است که متخصص در دفاع از زندانیان سیاسی است"
( in sport ) protect one's goal or wicket rather than attempt to score against one's opponents. ( در ورزش ) از هدف و یا حلقه یا دروازه خود محافظت کنید، نه تلاش برای مقابله با مخالفان.
"
"they were forced to defend for long periods""آنها مجبور شدند برای دوره های ( مدت ) طولانی دفاع کنند

دفاع کردن
حمایت کردن
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٨)

بپرس