1. to refund the price of defective article
قیمت یک کالای معیوب را پس دادن
2. The building was destroyed when the defective boiler exploded.
[ترجمه گوگل]با انفجار دیگ معیوب ساختمان ویران شد
[ترجمه ترگمان]این ساختمان زمانی ویران شد که کوره boiler معیوب منفجر شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. If the goods prove defective, the customer has the right to compensation.
[ترجمه گوگل]در صورت اثبات معیوب بودن کالا، مشتری حق جبران دارد
[ترجمه ترگمان]اگر کالا نقصی داشته باشد، مشتری حق جبران خسارت را دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. I exchanged the defective tire for a good one.
[ترجمه گوگل]لاستیک معیوب رو با لاستیک خوب عوض کردم
[ترجمه ترگمان]لاستیک defective را با هم عوض کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Poor digestion can be caused by defective mastication of the food in the mouth.
[ترجمه گوگل]هضم ضعیف می تواند ناشی از جویدن معیوب غذا در دهان باشد
[ترجمه ترگمان]هضم و گوارش بیچاره به خاطر mastication غذایی که در دهان است به وجود می آید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. The disease is caused by a defective gene.
[ترجمه گوگل]این بیماری توسط یک ژن معیوب ایجاد می شود
[ترجمه ترگمان]این بیماری ناشی از یک ژن معیوب است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. If inspectors find a defective can, the batch is rejected.
[ترجمه گوگل]اگر بازرسان قوطی معیوب پیدا کنند، دسته رد می شود
[ترجمه ترگمان]اگر بازرسان یک مشکل معیوب پیدا کنند، گروه رد می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Her hearing was found to be slightly defective.
9. Evidence is accumulating that a defective gene may be responsible for this disease.
[ترجمه گوگل]شواهدی در حال انباشته شدن است که نشان می دهد یک ژن معیوب ممکن است مسئول این بیماری باشد
[ترجمه ترگمان]شواهد حاکی از آن است که یک ژن ناقص ممکن است مسئول این بیماری باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. I think that argument/theory is defective.
[ترجمه گوگل]به نظر من آن استدلال/نظریه ناقص است
[ترجمه ترگمان]من فکر می کنم که استدلال \/ نظریه ناقص است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Revision of defective accounts Another innovation by the 1989 Act is the introduction of statutory provisions regarding the correction of defective accounts.
[ترجمه گوگل]تجدیدنظر در حساب های معیوب یکی دیگر از نوآوری های قانون 1989، ارائه مقررات قانونی در مورد اصلاح حساب های معیوب است
[ترجمه ترگمان]بازبینی حساب های ناقص دیگر از سوی قانون ۱۹۸۹، مقدمه ای از مقررات قانونی در رابطه با اصلاح حساب های معیوب است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Older methods of producing duplicated material can be defective in this regard.
[ترجمه گوگل]روشهای قدیمیتر تولید مواد تکراری میتواند در این زمینه معیوب باشد
[ترجمه ترگمان]روش های قدیمی تر تولید مواد duplicated می تواند در این زمینه معیوب باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Technicians were criticised for defective workmanship on vital signalling equipment, lack of checks on work and lack of proper testing.
[ترجمه گوگل]تکنسین ها به دلیل نقص در تجهیزات سیگنالینگ حیاتی، عدم بررسی کار و عدم آزمایش مناسب مورد انتقاد قرار گرفتند
[ترجمه ترگمان]متخصصین به خاطر مهارت در تجهیزات سیگنال دهی حیاتی، فقدان کنترل بر سر کار و فقدان تست مناسب مورد انتقاد قرار گرفتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. The defective batteries were made between June 2 and July 10-by Sony.
[ترجمه گوگل]باتری های معیوب بین 2 ژوئن تا 10 جولای توسط سونی ساخته شده اند
[ترجمه ترگمان]این باتری ها از ۲ ژوئن تا ۱۰ ژوییه به وسیله سونی ساخته شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. Merchants will give refunds on any damaged or defective merchandise.
[ترجمه گوگل]بازرگانان هر کالای آسیب دیده یا معیوب را بازپرداخت خواهند کرد
[ترجمه ترگمان]بازرگانان به هر گونه کالا آسیب دیده یا معیوب باز پرداخت می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید