defected

جمله های نمونه

1. one of our spies has defected to the enemy
یکی از جاسوسان ما به دشمن پناهنده شده است.

پیشنهاد کاربران

خراب شدن
ترک وطن کردن
Kimia Alizade defected
فرار کردن، پناهنده ( سیاسی ) شدن

بپرس