defecation

/ˌdefəˈkeɪʃn̩//ˌdefəˈkeɪʃn̩/

معنی: خروج مدفوع، تخلیه شکم، تخلیه کردن شکم
معانی دیگر: خروج مدفوع، تخلیه شکم

جمله های نمونه

1. The drug's side-effects can include involuntary defecation.
[ترجمه گوگل]عوارض جانبی این دارو می تواند شامل دفع غیر ارادی باشد
[ترجمه ترگمان]عوارض جانبی مواد مخدر می تواند شامل defecation غیر ارادی باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Defecation syncope has a similar underlying mechanism.
[ترجمه گوگل]سنکوپ اجابت مزاج مکانیسم زیربنایی مشابهی دارد
[ترجمه ترگمان]defecation syncope مکانیزم اساسی مشابهی دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. It would also facilitate reflex defecation and predispose to faecal incontinence.
[ترجمه گوگل]همچنین اجابت مزاج رفلکس را تسهیل می کند و مستعد بی اختیاری مدفوع می شود
[ترجمه ترگمان]همچنین It reflex defecation and predispose to faecal facilitate facilitate would would would would would would would would would would would would would would would would would would would would would would would would would would would would would
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Conclusion: Colon Double contrast Radiography and Synchronous Defecation plays a special role in diagnosis of constipation.
[ترجمه گوگل]نتیجه‌گیری: رادیوگرافی دو کنتراست کولون و مدفوع سنکرون نقش ویژه‌ای در تشخیص یبوست دارد
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری: کولون دو برابر Radiography و defecation سنکرون نقش ویژه ای در تشخیص یبوست دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Defecation ( or Bowel movement ): Elimination of feces from the digestive tract.
[ترجمه گوگل]مدفوع (یا حرکت روده): دفع مدفوع از دستگاه گوارش
[ترجمه ترگمان]defecation (یا حرکت Bowel): حذف مدفوع از دستگاه گوارش
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Functional training of defecation reflex was strengthened to reinforce the recovery of stoma.
[ترجمه گوگل]تمرین عملکردی رفلکس اجابت مزاج برای تقویت بازیابی استوما تقویت شد
[ترجمه ترگمان]آموزش عملی واکنش defecation برای تقویت بازیابی of تقویت شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Defecation function training and rehabilitation instructions were administered after the operation.
[ترجمه گوگل]آموزش عملکرد مدفوع و دستورالعمل های توانبخشی پس از عمل انجام شد
[ترجمه ترگمان]آموزش تابع defecation و دستورالعمل بازپروری پس از عملیات انجام شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. AIM:To evaluate the long term defecation function and quality of life after treated with anorectal longitudinal incision and heart shape anastomosis in children with hirschsprung's disease(HD).
[ترجمه گوگل]هدف: ارزیابی عملکرد طولانی مدت دفع و کیفیت زندگی پس از درمان با برش طولی آنورکتال و آناستوموز شکل قلب در کودکان مبتلا به بیماری هیرشپرونگ (HD)
[ترجمه ترگمان]به منظور ارزیابی عملکرد بلند مدت و کیفیت زندگی پس از درمان با برش طولی و شکل قلب در کودکان مبتلا به بیماری hirschsprung (HD)
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. RESULTS:After 12 months, coherence rate of miction and defecation increased from 60. 40%and 5 60%to 9 50%and 90. 10%, and the burden of home caregivers decreased obviously.
[ترجمه گوگل]نتایج: پس از 12 ماه، میزان انسجام میکشن و اجابت مزاج از 60 40% و 5 60% به 9 50% و 90 10% افزایش یافت و بار مراقبین خانگی به وضوح کاهش یافت
[ترجمه ترگمان]نتایج: بعد از ۱۲ ماه، میزان انسجام of و defecation از ۶۰ افزایش یافت % ۴۰ و ۵ % تا ۹ % و ۹۰ ۱۰ %، و بار مراقبت کنندگان خانگی کاهش پیدا کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. All cases micturated immediately after defecation through clysis or taking cathartic drug.
[ترجمه گوگل]همه موارد بلافاصله پس از اجابت مزاج از طریق کلیزیس یا مصرف داروی کاتارتیک خارج شدند
[ترجمه ترگمان]همه موارد بلافاصله پس از defecation از طریق clysis یا taking دارو cathartic می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Conclusions:Defecation is interfered with hysterectomy in women, the effect is more serious following total hysterectomy than that following subtotal hysterectomy.
[ترجمه گوگل]نتیجه‌گیری: اجابت مزاج در هیسترکتومی در زنان اختلال ایجاد می‌کند، تأثیر آن پس از هیسترکتومی کامل نسبت به هیسترکتومی ساب توتال جدی‌تر است
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری: defecation با hysterectomy در زنان اختلال ایجاد می کند، اثر بعد از total hysterectomy بعد از that hysterectomy جدی تر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Patients with complete supraconal lesions lose conscious control of defecation.
[ترجمه گوگل]بیمارانی که ضایعات سوپراکونال کامل دارند کنترل خودآگاه اجابت مزاج را از دست می دهند
[ترجمه ترگمان]بیمارانی که دارای ضایعات supraconal کامل هستند کنترل آگاهانه of را از دست می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. In herbivores particularly, but also in most animals and babies, defecation takes place more than once per day.
[ترجمه گوگل]به ویژه در گیاهخواران، و همچنین در اکثر حیوانات و نوزادان، دفع مدفوع بیش از یک بار در روز انجام می شود
[ترجمه ترگمان]به ویژه در گیاه خواران، اما در اغلب حیوانات و کودکان، defecation بیش از یک بار در روز رخ می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. This observation could explain why straining is often ineffective in promoting normal defecation even in low spinal patients with intact abdominal musculature.
[ترجمه گوگل]این مشاهدات می تواند توضیح دهد که چرا زور زدن اغلب در ترویج اجابت مزاج طبیعی حتی در بیماران با ستون فقرات پایین با عضله شکمی دست نخورده بی اثر است
[ترجمه ترگمان]این مشاهده می تواند توضیح دهد که چرا فشار زیاد در ترویج defecation عادی حتی در بیماران low با ماهیچه های شکمی سالم بی اثر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Soybeans intestinal absorption of food fiber can be increased so that moisture and promote defecation.
[ترجمه گوگل]جذب روده ای فیبر غذایی سویا را می توان افزایش داد تا رطوبت و اجابت مزاج را تقویت کند
[ترجمه ترگمان]افزایش میزان جذب روده برای فیبر مواد غذایی را می توان به گونه ای افزایش داد که رطوبت و ترویج defecation را افزایش دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

خروج مدفوع (اسم)
defecation

تخلیه شکم (اسم)
defecation

تخلیه کردن شکم (اسم)
defecation

انگلیسی به انگلیسی

• bowel movement

پیشنهاد کاربران

defecation 👈🏿 واژه ( با جداسازی اجزاء تشکیل دهنده ) : defecation 💎 تلفظ واژه: def - i - KĀ - shun ✅ معادل کاربردی، فارسی و توضیح واژه: اجابت مزاج، دفع مدفوع ⭐ اجزاء و عناصر واژه ( ریشه، پیشوند یا پسوند ) در پزشکی : chezia -
[پزشکی] اجابت مزاج، دفع مدفوع
اجابت مزاج
defecation ( علوم و فنّاوری غذا )
واژه مصوب: زدایش آهکی
تعریف: از بین بردن ناخالصی ها معمولاً در مرحلۀ تصفیۀ شربت قند در تولید شکر به کمک آهک و حرارت

بپرس