defeatism

/dəˈfiːˌtɪzəm//dɪˈfiːtɪzəm/

معنی: اعتراف به شکست، شکست گرایی، یاس و بدبینی
معانی دیگر: اعتراف به شکست، یاس و بدبینی، شکست گرایی

بررسی کلمه

اسم ( noun )
مشتقات: defeatist (adj.), defeatist (n.)
• : تعریف: the tendency to expect defeat or accept defeat with resignation.

جمله های نمونه

1. There is a spirit of defeatism among some members of the party.
[ترجمه گوگل]در میان برخی از اعضای حزب روحیه شکست طلبی وجود دارد
[ترجمه ترگمان]در میان برخی از اعضای حزب روحیه of وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. I can think of no greater expression of defeatism.
[ترجمه گوگل]نمی توانم به بیان بزرگتری از شکست گرایی فکر کنم
[ترجمه ترگمان]به هیچ عنوان بهتر از این فکر نمی کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Above all, I remember the overwhelming sense of defeatism and moral chaos that pervaded public discourse.
[ترجمه گوگل]مهم‌تر از همه، احساس شکست‌پذیری و هرج‌ومرج اخلاقی را به یاد می‌آورم که گفتمان عمومی را فراگرفته بود
[ترجمه ترگمان]از همه مهم تر، حس overwhelming هرج و مرج اخلاقی و هرج و مرج اخلاقی را به یاد دارم که بر مباحثات عمومی حکمفرما بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. We have beaten back despair and defeatism.
[ترجمه گوگل]ما ناامیدی و شکست گرایی را شکست داده ایم
[ترجمه ترگمان]ما ناامیدی و شکست را شکست دادیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. We have seen too much defeatism, too much pessimism, too much of a negative approach.
[ترجمه گوگل]ما شاهد شکست بیش از حد، بدبینی بیش از حد، رویکرد منفی بیش از حد بوده ایم
[ترجمه ترگمان]ما زیاده از حد بدبین هستیم، بدبینی خیلی زیاده، حد زیادی از یک رویکرد منفی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Pessimism is the eastest way of self defeatism.
[ترجمه گوگل]بدبینی شرقی ترین راه شکست نفس است
[ترجمه ترگمان]Pessimism روش eastest برای نفس کشیدن است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Wang Jing - weis national defeatism was characterized by its early emergence, long duration and serious consequence.
[ترجمه گوگل]وانگ جینگ - شکست ملی ویس با ظهور زودهنگام، طولانی مدت و پیامد جدی آن مشخص شد
[ترجمه ترگمان](وانگ - weis)به دلیل پیدایش اولیه، مدت زمان طولانی و عواقب جدی آن مشخص شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. It Dies Today. The Caitiff Choir Defeatism.
[ترجمه گوگل]امروز می میرد شکست گروه کر کیتیف
[ترجمه ترگمان]امروز از بین رفت گروه کر caitiff defeatism
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. In the debate about the future of the Labour Party, there can be no room for complacency or morbid defeatism.
[ترجمه گوگل]در بحث در مورد آینده حزب کارگر، نمی توان جایی برای از خود راضی بودن یا شکست گرایی بیمارگونه داشت
[ترجمه ترگمان]در بحث درباره آینده حزب کارگر، هیچ جایی برای complacency و یا defeatism ناخوشایند وجود ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Worst of all, there is an oppressive air of gloom and defeatism among the British.
[ترجمه گوگل]بدتر از همه، هوای ظالمانه از تیرگی و شکست در میان انگلیسی ها وجود دارد
[ترجمه ترگمان]بدتر از همه، هوای توفانی و شکسته در میان انگلیسی ها وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The suspicion that colors our most brilliant successes always risks degenerating into self-hatred and facile defeatism.
[ترجمه گوگل]این سوء ظن که درخشان ترین موفقیت های ما را رنگ می کند، همیشه در خطر انحطاط به نفرت از خود و شکست گرایی آسان است
[ترجمه ترگمان]این بدگمانی که درخشان ترین موفقیت ها ما را به خود جذب می کند، همیشه به کینه و defeatism تبدیل می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The emergence and development of Wang Jing - weis national defeatism was a historical process.
[ترجمه گوگل]ظهور و توسعه وانگ جینگ - ویس شکست‌گرایی ملی یک فرآیند تاریخی بود
[ترجمه ترگمان]ظهور و توسعه (ونگ ژی)- weis ملی یک فرآیند تاریخی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

اعتراف به شکست (اسم)
defeatism

شکست گرایی (اسم)
defeatism

یاس و بدبینی (اسم)
defeatism

انگلیسی به انگلیسی

• attitude characterized by the expectation of defeat and failure
defeatism is a way of thinking or talking which suggests that you expect to be unsuccessful.

پیشنهاد کاربران

پذیرش شکست
اعتراف به شکست
تسلیم شدن به شکست
یأس - ناامیدی
به نقل از فرهنگ پویا

بپرس